فقط هیچ

خدمت رییس جمهور کلا مردمی و با تدبیر سلام عرض میکنم .
من یکی از همولایتی هایت بوده و میباشم.غرض از نوشتن این نامه چیزی نبوده جز احوالپرسی و اینکه یک چیزهایی بگویمتان یک وقت بعدها نگویی حق همولایتی گری مان زمین مانده و یا نگویی فلانی هم از آن بیسوادهای …..و……و……است.
همان موقع که شما در انتخابات آن باغ در، سبز را به ما نشان دادی من گفتم که آنجا زمینش بایر است. کاکتوس هم آنجا گل نمیدهد چه برسد به ثمر.اما شما هی کلیدش را نشان مردم دادی گفتی تا صد روز فلان وبهمان میشود.
حالا اینها هیچ،این چه کارگرهایی است که آوردی ؟اینها که دیگر باید از بازنشستگی هم باز نشسته بشوند .نه گوش شنوایی دارند نه چشم بینایی نه دست توانایی برای همین فرق بین کود و بتن را نفهمیده اند دیوار را با کود درست کرده اند و آنکه هی ترک برمیدارد دیوار باغتان است که با کود ساخته اند نه چیز دیگری.بدتر اینکه بتنها راهم ریخته اند پای اینها که کاشته ای.صد روز که هیچ،سه تا سیصد روز هم بنشینید این باغ ثمر ندارد.
حالا اینها به کنار این کارگرهایت فرق درخت میوه و کاکتوس را هم نفهمیده اند.پس بیخود قول گلابی و سیب به مردم نده که مردم روز انتخابات رای که هیچ،فحش هم نمیدهندت (آخر فحش هم برای خودش آبرویی دارد.)شاید خدای نکرده اسمت بشود یک فحش مستقل.
همولایتی اگر آن توسعه ی سیاسی که مد نظرت هست شامل من نشده،بنده را ببخش.نبخشیدی هم که هیچ!

ثبت ديدگاه




عنوان