آن نویسنده پرکار، آن خالق قیدار، آن زاده اردیبهشت، که به دل نشست هرچه نوشت، آن مهندس ‏مکانیک از دانشگاه شریف، که در ذوق و تکنیک ندارد حریف، آن مولف از به و منِ او و نفحات نفت، که ‏برای نوشتن جانستان به کابلستان رفت، آن راوی داستان سیستان، آن که کیف می¬کنند از قلمش دشمن ‏و دوستان، شیخنا و مولانا رضا امیرخانی (افزایش ا… رمانه)‏
در ذهن در و همسایه ثبت است که از همان عنفوان بچگی در شمار بچه های درسخوان بود و شبی نبود ‏که درد و بلایش را نثار یکی از بچه های محل نکنند، دوره متوسطه را هم در دبیرستان علامه حلی ‏گذراند تا بچه تنبل های محل حسابی به خونش تشنه شوند، با قبولی اش در دانشگاه شریف در رشته ‏مهندسی مکانیک جزوه هایش شیفتگان زیادی داشت، از این روی تصمیم به جدانویسی کلمات گرفت تا ‏هیچ همکلاسی از جزوه هایش سر در نیاورد! اما دانشجویان از این سبک او خوششان آمد و بیشترتر ‏شیفته جزوه¬هایش شدند، آنقدر که او تصمیم گرفت به جای جزوه نویسی به سراغ نوشتن رمان برود!‏

در بیوگرافی اش گواهینامه خلبانی ذکر شده و آمده که به سال ۱۳۷۱ عنوان جوان ترین خلبان کشور را به ‏نام خودش ثبت کرده، اما معلوم نیست چرا به جای خلبانی نویسنده شد، شاید ترجیح داده به جای این که ‏پایش روی هوا باشد و به زمین فکر کند، پایش روی زمین باشد و خیالش پرواز کند. ‏
در جراید آمده که در یکی از روزهای بهمن ۱۳۹۶ رهگذران در میدان انقلاب به صف طویلی برخورد ‏کردند و از حاضران در صف پرسیدند: ‏
‏_ داداش صف چیه؟ سبد کالا میدن؟
‏+نه، صف کتابِه
‏_ هار هار هار، باشه خندیدم، بامزگی بسه بگو صف چیه؟ ‏
‏+ صف کتابه ‏
‏_ داداش شوخی نکن! اگه صف نذریه بگو منم وایستم، اینقد بخیل نباش!‏
‏+ باور کن صف کتابه، کتاب جدید امیرخانی اومده
‏_ امیرخانی، داداش نوکرتم میشه یه دونه هم برا من بخری؟ برا مریض میخوام!‏
مولانا وحید یامین پور(کثرا… فالوئره) نیز از این صف طویل در حیرت شد و در توئیترش ذکر کرد «ممکنه ‏فکر کنید این صف خرید دلار، یا آخرین مدل آیفون یا سامسونگ است. خیر! صف خرید کتاب رهش ‏تازه ترین اثر رضا امیرخانی است. سامسونگ یا هر برند دیگری اینطور تحقیر می شود» تمت.‏