تذکره شیخنا احمد ناطق نوری!‏

رئیس فدراسیون

راه راه : آن زاده شده از مادر در شهر نور، آن برادرش کاندیدای ریاستِ جمهور، آن مالک فدراسیون نامدار، آن خریدار زمینهای وام دار! آن رئیس ریاضتی که با ‏مشت در آن دیده کنند باباقوری، شیخنا و ول  نکنُنا احمد ناطق نوری! تمت دوره ی مدیریاته!‏

نقل شده مر او را که بغایت متواضع بودی و از نمایندگی ادوار مختلف مجلس تا مشاورت شیخ معمّر نفط در هیچکدام فروگذار نکردی، قلل الله ‏مسئولیاته و آورده اند که چون به ایام شاب رسیدی از سمت مادام العمر خود استعفا بکردندی و شیخ سلطانی فر نیز روی هوا از وی قبول بکردندی ‏لکن شیخنا چهره ترش نمودی و توقع نداشتی که قبول کنند، و ابراز داشتندی که ناز می کردم بابا و کلید دفتر ریاست، به رئیس جدید ندادندی! و ‏چون دوران ریاستش به سنه ۲۸ام رسیده بودی فرمود: «تا سی نشه! بازی نشه!»‏
و دیگر نقل است که آن زمین که اکنون بنای فدراسیون در آن نهادی، محل چرای احشام همی بودی و جنابشان خویش با هزینه شخصی! فدراسیون ‏در آن بنا نمودی و اتاق ریاستش را بدادی سفارشی درست بکردند و از علوم اجنبی نیز در آن بهره بردند ارغونومی نام، که صندلی را مدقانه به قاعده ‏نشیمن درست بکردند که چون بنشستی چندان گیر بکردی که دیگر صندلی از وی جدا نشدندی!‏
در خبر آمده که فی الجمله دوربینهای مداربسته نیز در اختیار شیخنا بودی و به رئیس جدید شیخ ثوری، تحویل ندادندی و زاغ سیاهش چندان چوب ‏همی زدی که کلاغ به آن سگ جانی، جان بدادی و پسرش را منصوب نمودی در همان فدراسیون بوکس تا در مناقشات اعضا باشد رافع پارادوکس! ‏اَرفع الله بارادوکسواته اجمعین بفضله! و دیگر نقل بسیار است که مجال نیست.‏

ثبت ديدگاه




عنوان