شعرطنز
شلم شوربای روزگار

“شراب و عیش نهان چیست؟ کار بی بنیاد”
خدا کند بشود جشن مختلط آزاد!

اگر که مجمع تشخیص هم اجازه دهد
ولی چه سود مجوز نمی دهد ارشاد!!

در این زمان همه مست جوانی اند آقا..
به جای دین همه در رقص می شوند استاد

امان ز چرخش این اقتصاد بی بنیاد
فغان! ز چاله در آمد درون چاه افتاد

چه قفل ها که به کرسنت ساده زنگنه زد
شده است دولت و کابینه جامع اضداد

غلام دولت آنم که زیر چرخ کبود
به شاکلید خودش قفل هر دری بگشاد

برای اینکه دل جمع را بسوزاند
همیشه فیش حقوقی به ما نشان میداد

“نخست موعظه پیر می فروش این است”
بچاپ هر چه توانی و هر چه بادا باد…

“شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست”
اگر که بود نجومی، حقوق هر داماد

چه فیش های گرانی که در شمارش آن
شبیه معجزه ها هی کم آورند اعداد

بیا بیا که به مسئولیت خراب شویم
“ﻣﮕﺮ ﺭﺳﻴﻢ ﺑﻪ ﮔﻨﺠﯽ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﺮﺍﺏ ﺁﺑﺎﺩ”

کسی که وعده هر شام او پلوفیش است
ز دست فیش حقوقی چرا کند فریاد؟؟؟

مدیر شرکت “بوق” ی و فیشت n رقمی
تو با حقوق کمت دست می زنی به جهاد…

دوای درد ریاضت، جت اسکی و کیش است
بدون این دو سه تا، شیخ می کند غمباد

شنیده ام ز بزرگی، غم است پول حرام
بمیرمت من الهی!! مخور غم مازاد

تویی که بی خبری از فواید برجام
یقین بدان که تو را هست نقص مادرزاد

“ز کوی میکده دوشش به دوش می‌بردند”
هر آن کسی که به دولت گرفته یک ایراد

دو روز اگر که زبان می گرفت دلواپس
به وضع صنعت سیمان چه رونقی می داد!

هر آنکه پول ندارد بیاید و برود
به سمت خواب ابد یا کمیته ی امداد

ز بس که بیمه به دردی نمی خورد،ای کاش
“تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد”

به خواب دیده ام این را که یک نفر میگفت
ز لطف حضرت حق شد سوییفتمان آزاد

تو آنچنان گرهی پاره کرده ای دکتر
“که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد”

دگر گمان نکنم مشکلی بماند تا
به دست دولت بعدی همی شود ایجاد

بداهه سرایان: محمدعلی درریز، محمدکفشدوز، محمدرضا شکیبایی، محمدحسین فیض اخلاقی، میلاد کارگری، سبحان ملک محمدی، علیرضاحبیبی، سیدمحمدحسینی، فهیمه انوری، محمدرضا فیض اخلاقی

ثبت ديدگاه




عنوان