اعتراضات انقلابی در سیره ی علما...
حاجی اینا رو ول کن، باید هدفت پاک باشه

راه راه: قبل از انقلاب، در اعتراضات مردمی مشهد به حکومت طاغوتی برادر کوچکترم آمد پیش ما و گفت: «یک آخوند ساواکی اونجا هست، نمیذاره شیشه‌ی بانک ها رو بشکنیم!»
بهش گفتیم اون حاج آقا مُفَتِّحه که الان داشت علیه شاه سخنرانی میکرد! نه تنها ساواکی نیست که از سردمدارای مخالفین شاهه. منتها میگه اگه دارید برا اسلام مبارزه میکنید راهش خراب‌کاری نیست.

قبل از انقلاب کنار خیابون ایستاده بودم تا آخرش یه آخونده اومد و سوارم کرد. تو همون صحبت‌هایی که بینمون رد و بدل شد فهمیدم ایشون آقای بهشتیه و از مخالفین سرسخت حکومت شاهه… . خلاصه؛ تو راه به یه چراغ قرمز رسیدیم، بهش گفتم خب تو که از بیخ با این حکومت مخالفی، الآن هم که پلیسی اینجا نیست، خب رد شو برو دیگه! ولی گفت: «من طرفدار این حکومت نیستم، اما موافق هرج و مرج هم نیستم»

بعد از انقلاب توی یکی از راه پیمایی‌ها مردم شعار دادن: «شاه حرام زاده است، خمینی آزاده است!»
شهید بهشتی اعتراض کردند و گفتند: «درسته که ما با شاه مخالفیم اما رضاخان ازدواج کرده و این حرف تهمته. و تهمت نباید از زبون انقلابی جماعت در بیاد»

يك ديدگاه

  1. از خودشون ۱۳۹۷-۱۱-۱۳ در ۱۰:۴۵ ب٫ظ- پاسخ دادن

    خب جدا کنید بفهمیم سه تا داستانه…

ثبت ديدگاه




عنوان