سیب و گلابی اووردیم، زردآلوتونو بردیم
در حکایت یک معامله میوه و تره باری!

راه راه: اصلا چه حکایتی است که ما فقط در رابطه با مسائل سیاسی بنویسیم! دیگر هم خود ما و قطعا شما مخاطب گرامی هم بدن تان کهیر می زند از خواندن سیاسی جات. بنابراین امروز قصد داریم گام به گام یک مذاکره میوه و تره باری را برای تان تشریح کنیم.

گام اول مذاکره: سیب و گلابی اووردیم، زردالوتونو بردیم!
طرف مقابل با ادعای اینکه زردآلو خطر دارد، خواهان گرفتن زردآلوهای شماست. البته زردآلوی بنده خدا که یک گوشه نشسته و کاری به کاری کسی ندارد، بلکه این هسته ی زردآلوست که خطرآفرین است. چرا که طبق ادعای طرف مقابل، شما زردآلوها را می خورید و هسته اش را به این و آن پرت می کنید! البته طرف مقابل، آدم با انصافی است و حاضر می شود در ازای گرفتن زردآلو، سیب و گلابی به شما بدهد!

رد پیشنهاد طرف مقابل: سیب و گلابی ارزونیتون، زردآلو نمی دیم بهتون!
در این مرحله از آنجایی که شما اعتقاد دارید که هسته زردآلو خیلی خوشمزه است و از خود زردآلو حتی خوشمزه تراست و فقط قصد استفاده صلح آمیز از هسته زردآلو دارید، حاضر به این معامله نمی شوید. البته از آنجایی که باغ شما سیب و گلابی ندارد، حسرت این دو میوه را به دل دارید!

تلاش مجدد برای مذاکره: تخم گلابی اووردیم، زردآلوتونو بردیم!
طرف مقابل وقتی میزان علاقه شما را به سیب و گلابی متوجه می شود، پیشنهاد وسوسه کننده تری می دهد. وی متعهد می شود در قبال گرفتن زردآلوهای شما، به شما بذر سیب و گلابی بدهد تا بتوانید هروقت دلتان خواست و به هر‌میزان، سیب و گلابی کشت کنید. البته حق کشت زردآلو به صورت محدود و زیرنظر باغبان‌های طرف مقابل و تنها به منظور استفاده های صلح آمیز (تهیه لواشک) برای شما محفوظ است!

اجرای توافق: زردآلومونو بردید! زردآلومونو خوردید!
در هنگام اجرای توافق، شما زردآلو‌ها و هسته‌اش را به طرف مقابل وامی گذارید و بذر سیب و گلابی را تحویل می گیرید. بعد هم وارد باغ خودتان می شوید و بعد از کشت متوجه می شوید، به شما بذر بادمجان تحویل داده اند. در این جا اعتراض اهالی خانواده بالا می‌گیرد که پس کو سیب و گلابی؟ شما هم مقتدرانه می گویید که وارد باغ شده اید و حالا بهانه هم می گیرید؟ تا اهالی خانواده بگویند که بابا اینکه باغ خودمان است شما از محل حادثه متواری می شوید. البته ته دلتان از طرف مقابل بابت این عهدشکنی بسیار عصبانی هستید!

بعد از اجرای توافق: سبز و سفید و آبی، دوسِت دارم گلابی!
طرف مقابل که عصبانیت شما را می بیند، تصمیم می گیرد که از دل شما در بیاورد و دوستی بین خود و شما را با خواندن شعر بالا تقویت کند. لازم به ذکر است که آمدن کلمه گلابی در انتهای شعر، هیچ ربطی به شخصیت شما ندارد و طرف مقابل تنها برای تطابق قافیه دست به انتخاب این واژه زده است!

ثبت ديدگاه




عنوان