اندر احوالات آقازادگان/
فرار از زندان!

راه راه، این هندی ها هم دیگر شورش را در آورده اند. فکر می کنند همه چیز فیلم هندی است که طرف با کلت کمری یک لشکر را از پا در بیاورد و آخر سر هم راست راست راه برود! یا مثلاً یک مشت بزند به دیوار، کل ساختمان روی سر ساکنانش، که از قضا همگی از گنده لات ها و خلافکار های هند هستند، خراب شود! یکی نیست به این هندی های «جو گیر» بگوید همه چیز که با خشونت رتق و فتق نمی شود؛ یک جاهایی لازم است آدم نرمش به خرج دهد، ملایمت داشتته باشد و همین طور صبر و پشتکار ضمیمه رفتارش کند. که از قدیم گفته اند: «زبان نرم [و صبر و پشتکار] مار [که سهل است، هشت هزار میلیارد تومان] را از لانه [و همینطور صندوق ذخیره بازنشستگان] می کشد بیرون».
زیاد درد سرتان نمی دهم؛ در خبر ها آمده: «هشت زندانی در یکی از زندان‌های هند، پس از به قتل رساندن و جدا کردن سر یک نگهبانِ زندان، با استفاده از ملافه از دیوار زندان بالا رفته و اقدام به فرار کرده اند.» یعنی قشنگ معلوم است این زندانی ها نه تنها به شدت تحت تأثیر فیلم های هندی و همینطور سریال های غربی بودند، بلکه شدیداً تحت تأثیر گروه تروریستی داعش نیز قرار داشته اند. چون بعد از کشتن زندان بانِ بی نوا، سرش را هم از تنش جدا کرده اند. خب چه کاری است آخر؟ کشتید، ولش کنید، فرارتان را تکمیل کنید!
همچنین معلوم است همین زندانی های مذکور، اصلاً همان ضرب المثل فوق الذکر، یا حتی ترجمه اش به هندی، را نشنیده اند. والّا می نشستند برنامه ریزی می کردند، راه های فرار و قرار را می سنجیدند، اصلاً شاید به این نتیجه می رسیدند که دائم در مرخصی بودن، بهتر از فرار کردن است. مثل همان آقا زاده ای که ظاهراً در زندان است و باطناً در سد لتیان! یک روز به بهانه مریضی خودش، روز بعد برای دلتنگی مادرش، روز دیگر برای شادی روح امواتش و… دائم در مرخصی به سر می برد و جالب است که همیشه هم یک مرخصی استعلاجی تپل جور می کند.
در جدید ترین مورد از سریال مرخصی های آقازاده عزیز، بعد از مرخصی به خاطر ناراحتی قلبی، مسئولین زندان اوین به خاطر «درد مفاصل و استخوان» وی را مرخص کرده اند! معلوم نیست بین اینهمه زندانی فقط ایشان درد و مرض می گیرند یا بین اینهمه زندانی فقط به ایشان مرخصی استعلاجی می دهند؟!

شاعر (سیدمحمد حسینی) در این زمینه می فرماید:
چون باز توان کرد گره را با دست/ زحمت ندهند عاقلان بر دندان
تا مشکل قلب و درد مفصل داریم/ دیگر چه نیازی به فرار از زندان!

ثبت ديدگاه




عنوان