راهکارهایی برای مردم اسرائیل!
تا ۲۵ سال دیگر، زایمان نکنید!

راه راه: شرایط گویای این است که اسرائیل تا ۲۵ سال آینده، وجود خارجی نخواهد داشت؛ این خبر، موجی از نگرانی برای ساکنین این منطقه ایجاد کرده است؛ به همین خاطر بر خود لازم می دانیم که با ارائه راهکارهایی، بار نگرانی این مردمان را کم کنیم:

۱-بچه دار نشوید:
والا چه کاریه؟ با هزار امید و آرزو بچه دار شوید و با هزار امید و آرزو بچه را بزرگ کنید، و بچه تان، جوان رعنایی شود و به سن ۲۵ سالگی برسد و خودش کلی امید و آرزو داشته باشد که به میهن خدمت کند، ولی ببیند میهنی در کار نیست که به آن خدمت کند؛ و در آن شرایط تنها کاری که می تواند بکند این است که به کشوری دیگر پناهنده شود و برود خدمت سربازی، تا بلکه غریزه خدمت کردنش، فلان شود. خب این ها سرخوردگی می آورد. فلذا از امروز تا ۲۵ سال آینده بچه دار نشوید. حالا بعدش اگر خواستید بچه دار بشوید؛ اصلا هرچیزی که دلتان خواست دار بشوید.

۲-در جای دیگر بچه دار بشوید:
حالا آمدیم و باردار شدید. چه غلطی توی سرتان بریزید؟ پیشنهاد ما این است که بچه را در کشور دیگر به دنیا بیاورید. چرا که اگر در اسرائیل بچه دار شوید، جلوی ملیت فرزندتان می خورد: «اسرائیلی!» خب شاید الان، این اتفاق چیز عجیبی نباشد، ولی ۲۵ سال دیگر که اصلا معلوم نیست اسرائیل نام نوعی غذاست یا نوعی گیاه، بچه تان مشکل دار می شود. مثلا ۲۵ سال دیگر از بچه تان می پرسند که شما اهل کجا هستید؟ می گوید: اسرائیل! بعد طرف می گوید که نه منظورم گیاه مورد علاقه نیست؛ منظورم کشور است؛ محل تولد! بعد بچه تان در بهترین شرایط، فقط افسردگی می گیرد؛ البته اگر شانس بیاورید و مبتلا به اسهال استفراغ ممتد نشود. خب برای پیشگیری از همه این بلایا کافی است که اگر باردار هستید بروید جای دیگر و فرزندتان را به دنیا بیاورید که حداقل جلوی نام کشور، یک اسم آبرومند بخورد.

۳-با دوستانتان به کوه بروید!
شما الان پیش هر روانشناسی که بروید، قبل از سلام و علیک، می گوید با دوستانت به کوه برو! یعنی مثلا اگر بخواهی از روانشناسی، آدرس نانوایی بپرسی، می گوید با دوستانت به کوه برو، و آنجا یک نفر هست که یا نان دارد، یا نانوای آشنا دارد. فلذا، شما که قرار است ۲۵ سال دیگر به خاطر مسائل افسردگی به روانشناس مراجعه کنید، از همین الان با رفقاتان به کوه بروید تا از لحاظ غم و غصه، اور‌دوز نفرمایید.

۴-بدون دوستانتان به سفر خارجی بروید.
کم کم خودتان را به غربت عادت دهید. به کشورهای دوردست بروید، تا کم کم طعم غریبی را بچشید و بفهمید «هیچ جا خونه خود آدم نمی شه»؛ با این روند بعد ۲۵ سال که مجبور می شوید به غربت بروید، آمادگی لازم را دارید. البته بهتر است در این سفرها، دوستانتان همراهتان نباشند؛ به خاطر خودتان می گوییم؛ چون هر هفته توی کوه ریختشان را می بینید دیگر؛ این جوری خودتان راحت ترید. البته برای صرفه جویی در هزینه ها، می‌توانید طوری برنامه ریزی کنید که در همین سفرها، بچه هاتان را به دنیا بیاورید تا با یک سفر، همزمان به توصیه های شماره «۲» و «۴» عمل کنید.

البته یکی از دوستان، اشاره می کنند که شما بزرگوارن، نسل در نسل به غربت عادت دارید و مفهوم وطن و میهن برایتان بیگانه است و همین الان هم، میهمان(!) کشوری دیگر هستید! پس با کمال آرامش به زندگی تان ادامه بدهید و کوه هم نرفتید نرفیتد و تا زور دارید بچه بیاورید! والا به ما چه؟

ثبت ديدگاه




عنوان