منتخب ویژه نامه مجله نوروزی راه راه/8
نامه یک کودک یمنی به بان کی مون

راه راه: سلام آقای بان کی مون. امیدوارم که حالتان خوب باشد و دیگر نگران چیزی نباشید.

من را می شناسید؟ من و دوستان و خانواده ام که شما را خیلی خوب می شناسیم چون هر وقت شما حرف می زدید شادی و شعف در خانه ما موج می زد و گاهی هم از خنده روده بر می شدیم. مخصوصا آنجایی که آمدید و گفتید: «من مجبور شدم به خاطر پول حرفم را پس بگیرم» ما یک ساعت به شما خندیدیم. پدرم می گفت: «خدا رحمت کند پدرش را که دل ما را شاد کرد». مادرم هم در حالی که ترکشهای بمباران قبلی را از تن برادرم بیرون می کشید گفت: «بهش پیشنهاد بدیم برای شب های طولانی زمستان سریال طنز ۹۰ قسمتی بسازه. کارش خوب می‌گیره. تازه اونقدر پولدار میشه که دیگه نیازی به پول عربستان نداره». البته تا یادم نرفته بگویم مادرم تاکید کرد از علی صادقی در سریالتان استفاده کنید وگرنه به درد نمی خورد. خواهربزرگترم درحالیکه داشت شیشه خرده ها را از زمین جمع می کرد گفت: «به نظرم اگر به عنوان استند آپ کمدی به برنامه الخندوانه دعوت بشه، احتمالا به مرحله فینال راه پیدا می کنه». خلاصه خواستم بگویم در خانه ما همه به شما فکر می کنند چون شما خیلی با نمک هستید.

اما من خیلی دلم برای شما می سوزد. من و دوستانمان جگرمان کباب شد وقتی شما آن طور مظلومانه حرف می زدید و تازه موجب خنده دیگران هم می شدید. راستی یادم رفت بگویم ما در محله مان از شما یک ضرب المثل جدید درست کردیم، مثلا می گوییم که «کاری نکن مثل بانکی مون تو گل گیر کنی».

حالا از این چیزها بگذریم. خواستم بگویم خیلی هم خودتان را ناراحت نکنید. حالا که دیگر خودتان و آبرویتان با هم رفتید، اگر خواستید دوباره این جور کارها را بکنید، من برایتان چند توصیه دارم:

از این به بعد اگر خواستید حرفی که قبلا زدید را رد کنید و آن را تغییر دهید، هیچ وقت نگویید به خاطر پول بوده؛ خیلی ضایع می شود. مثلا می توانستید بگویید حرف قبلی را زمانی زده اید که غافل بودید و الآن از خواب غفلت بیدار شده اید. یا اینکه می گفتید طبق خبرهایی که به ما رسیده، عربستان به راه راست هدایت شده است و گفته دیگر نمی خواهد کودکان رابکشد و صبر می کند تا بزرگ شوند و بعد بکشد.

معلممان می گفت همیشه پیشگیری بهتر از درمان است. این راه از همه راحت تر است و شما می توانستید اصلا کسی را محکوم نکنید و با همان ابراز نگرانی کار را تمام کنید. نگران مردم دنیا هم نباشید. ما راضی به زحمت شما نیستیم و دو دقیقه آمده ایم خودتان را ببینیم با این حالتان. محکوم کردن و این چیزها دیگر سوسول بازی و قرطی بازی به حساب می آید و از مد افتاده است.

آقای بان کی مون، حالا که شما رفته اید ما بعد از بمباران های طولانی عربستان خستگی و کوفتگی در تنمان می ماند و دیگر برنامه ای نداریم که با آن تفریح کنیم. قربان چشم های بادامی و همیشه نگرانتان. امیدوارم در مسیر ابراز نگرانی به اوج قله های موفقیت برسید (این جمله را از معلم یاد گرفتم).

از طرف یک کودک یمنی

ثبت ديدگاه




عنوان