مقایسه تطبیقی دولت و پدر
پدری که پدرمان را در آورد!!

راه راه: حتما شنیده اید که از قدیم گفته اند حکومت و دولت، برای مردم و جامعه حکم پدر را دارد. ما در این متن سعی میکنیم تا تعدادی از نقاط مشترک پدر معنوی ملت را با پدر حقیقی شان تطبیق دهیم.

بسیار رایج است که پدرها در ظل تابستان، یک پنجره باز میکنند و قدری از باد مطبوع آن بیرون سخن میگویند و تمام. این یعنی کولر خاموش شده است. در دولت ها هم مشاهده شده است که مثلا استانی در محاصره باد های مطبوع که البته قدری هم گرد و خاک بلند کرده در آمده است و دولت گفته: ببین چه بادی میاد، به به، بعد برق یک دفعه قطع شده است و ملت مجبور شده اند چند روز در بی برقی از باد و خاک مطبوع لذت ببرند.

پدرها با توجه به این که مدیریت مالی خانواده دستشان است، اصطلاحا، سوراخ، سنبه های زندگی را پر میکنند و پدر معنوی ما نیز کارش همین است، نمونه اش همین اواخر که کامیون کامیون سیمان برد، یکی ازخطرناکترین سوراخ های کشورمان که احتمالِ انفجار هسته ای در آن داده می شد، پر کرد.

حتما شما یا خودتان این موضوع را درک کرده اید یا در آشنایان شاهد بوده اید، معمولا در سن ۱۸ تا ۲۴ سالگی که باتوجه به دانشجو یا سرباز بودن، متغییر است، پدرها به فرزندانشان چپ چپ نگاه میکنند و این یعنی اینکه، باباجان برو برای خودت کار پیدا کن، تا کی میخواهی مفتخوری کنی عزیز دلم؟ دولت هم دقیقا اینکار را با ما میکند، البته کمی خشن تر! اول اینکه چپ چپ نگاه نمیکند، یک راست یک لقد میزند زیر پشتت و می اندازدت بیرون و تازه اگر شانس بیاوری میتوانی بدهکاری بالا بیاوری و بیفتی زندان تا یک لقمه نان و آب خنک گیر بیاوری سق بزنی، بعدهم زیاد با سن و سال کاری ندارد، یعنی شما پشت چراغ قرمز از بچه ۳ ساله تا هم دوره های لوییِ شانزدهم را مشغول به کسب و کار و فروش میبینی!

این پدر معنوی، از شانس ما، بد موقع هایی اش هم به پست ما ملت خورده است، یعنی همان وقتهایی که معمولا پدرها میگویند، فرزندانم بروید چند تکه چوب بیاورید تا وصیتتان کنم! آخر پدر من، در این سن و سال چه وقت فرزند آوری بود؟ حالا دست طبیعت کوتاهی کرد شما را تا این سن و سال، زنده و بارور نگهداشت، شما چرا خودت شرایط را درک نمیکنی؟ شما که نای راه رفتن نداری، آلزایمر از سر و گوشت می بارد و حتی چهار سال پیشت را بخاطر نمی آوری، حالا لازم نیست از تمام امکاناتت استفاده کنی!

علاقه مندی به باجناق و انجام کارهای گروهی بهره ورانه با او هم، از اشتراکات مهم پدر معنوی ملت با پدرهای واقعی است. این را میتوان، از هماهنگی مثال زدنی بین قوای مختلف و وزارتخانه ها دریافت.

بعضی وقتها هم پدرها خسته از سرکار می آیند یا بدتر از آن، از بیکاری خسته می شوند و کلا حال و حوصله ندارند، در این مواقع نباید آنها را سوال پیچ کرد! پدر است دیگر یکهو دیدی، ناسزایی گفت، میکروفونی به سویت پرت کرد که اینها خوب نیست، در مجموع، سعی کنید زیاد سوال نپرسید که خدایی ناکرده پدر معنوی تان، ندهد پدر واقعی تان را در بیاورند! شما همین روز پدری به نیابت از جوراب، بروید و از گرفتن یارانه تان انصراف بدهید، بگذارید این پدر پیرتان روزهای آخری راضی خوشنود برود.

يك ديدگاه

  1. افشار ۱۳۹۶-۰۱-۲۳ در ۲:۵۵ ق٫ظ- پاسخ دادن

    آقا این بحث کولرو شما که دیگه نباید بسطش بدید که

ثبت ديدگاه




عنوان