شعر طنز
وعده سرخرمن

راه راه:
ای که با وعده ی صد روزه به بار آمده ای
بار دیگر تو بگو بهر چه کار آمده ای؟؟؟

بیست صد روز از آن وعده ی قبلی بگذشت
با خودت نیز چگونه تو کنار آمده ای؟؟

گوجه از کنترل خوب تو شد هفت هزار
بهر افزایش سبزی و خیار آمده ای

دست خالی شده ای ، آخر کاری دکتر
بی سبب نیست که با حال نزار آمده ای

ضربه گیر آمده تا ضربه بگیرد از تو
پس خودت این وسط از بهر چکار آمده ای

چار سال است که با وعده ی سرخرمن خویش
با درآوردن این نسل و دمار آمده ای

افتتاحات شما شد الکی جان خودم
به چه رو با کف و هورا و هوار آمده ای

شده ساقط ز شما این سفر استانی
جبر تقدیر بنازم به فشار آمده ای

عملی گرچه نشد وعده در این چار صباح
بار دیگر به همان حرف و شعار آمده ای

ثبت ديدگاه




عنوان