سودجویی از آل
آل ۱

راه راه: در افسانه‌ها آمده است که آل‌ها موجودات خوف و خفنی هستند که نقش آن‌ها در تولید مثل است که به همین دلیل به آنها اهریمن زایمان گفته می‌شود. آلها قلب و شش زن درحال زایمان، زن آبستن و زائو را می‌دزدند وسبب مرگ او می‌شوند.
البته عده‌ای سودجو نام آل را به اسم خود اضافه کرده‌اند که در میان دیگر کشورها خوف بیاندازند که پس از مدتی به انحراف رفته و فقط قسمت «زایمان» را از آل‌ها به ارث بردند و طبق اصل لانه کبوتری هیچ روزی در سال وجود ندارد که برای حداقل یک فرزندشان جشن تولد نگیرند. سرشاخه شجره اینگونه موجودات در ابتدای امر بسیار از وفور نعمت شادمان بوده و فرت و فرت بچه پس‌می‌انداخته، به گونه‌ای که کمر شجره‌شان زیر شاخه ‌‌و برگ زیادی می‌شکند و دیگر کمری برای شجره باقی نمی‌ماند. به گونه‌ای که در روزهای آخر تمامی وقتش را صرف مسابقات تک‌حذفی شیر یا خط برای پیدا کردن جانشین خود گذاشت اما عمرش کفاف نداد و چند صد ارث‌خوری که بر جای گذاشته بود به جان هم افتادند. وقتی دیدند جدل بی‌خودی ممکن است بر قطر شکمشان تاثیر منفی بگذارد به این نتیجه رسیدند که بزرگترین فرزند ذکور جانشین پدرشان شود که همینطور هم شد. مشکل از آنجا شروع شد که پسر بزرگتر با پدر فقید سه_چهار سالی بیشتر اختلاف سنی نداشتند، در نتیجه اختلاف مرگشان هم سه_چهار سالی بیشتر نبود. مشکل دیگر آنجا بود که پدر فقید آن قدر سنش زیاد بود که چندین فرزندش قبل از فرزند ارشد ذکور به دلایل مختلف مانند فشار خون، براید (همان پراید خودمان!)، سرطان سینه و افسردگی حاصل از وجود نامادری‌ها فقید شده‌ بودند که برادر زنده و موجود بعدی با پسر جانشین فقید پدر فقید همسن بودند. آنقدر قضیه پیچیده شد و تعداد کاراکتر آنقدر بالا رفت که هر کسی جانشین نمی‌شد می‌آمد و سرشاخه شجره را لعن کرد و چهار عدد فحش خشک و آبدار به او می‌داد که اینگونه شد این شجره، شجره ملعونه نام گرفت. از اینجای داستان را بنده که هیچ، خودشان هم نفهمیدند چه شد، حتی روزنامه‌ی «وطن امروز» که تیتر زد «خبر مرگش!» هم نفهمید چه شد. برای همین امورشان را به فردی بی‌طرف سپردند و خودشان رفتند پی آلی خود و هدف خلقتشان!. آن فرد بی‌طرف کسی نبود جز کدخدا آمریکا.
البته از حق نگذریم بی‌شباهت هم به آل‌ها نبودند. در افسانه‌ها آمده است آل‌ها سینه‌های دراز و کشیده‌ای دارند. البته این را نمی‌گویم که بگویم از لحاظ جسمانی با آل‌ها شباهت دارند، که البته بی‌شباهت هم نیستند، اما شباهت اصلی‌شان آن است که کدخدا آمریکا می‌آید هر از چندگاهی آنها را می‌دوشد و سپس برایشان جانشین را مشخص می‌کند. فکر کن پانصد میلیارد دلار بدهی و بیایند جانشینت را عوض کنند و خودت را هم عوض کنند.
و اما خود آل‌ها…

[ادامه در قسمت بعد]

ثبت ديدگاه




عنوان