شعر
بداهه ی شاعران راه راه در رثای امام جواد علیه السلام

راه راه: چشم من یک بار دیگر غرق در باران شده

در عزای حضرت ابنُ الرضا گریان شده

مینویسم کاغذم تر میشود گویی که اشک

گوشه ای در صفحه اشعار من پنهان شده..

باز سرهای ملائک روی زانوی غم اند

باز شوری در جهان افتاده و توفان شده

حال من حال عجیبی و دلم در تاب و تب

آسمان هم در غمش وامانده و حیران شده…

باز هم در آسمان‌ها بیرق مشکی زدند

هر ملک در گوشه‌ای از آسمان نالان شده

یا جواد بن الرضا ای مرقدت باب‌المراد

کن نگاهی بر دلی که در غمت نالان شده

یا جواد ابن الکریم از لطف بسیار شما

یک جهان بر سفره ی پر جودتان مهمان شده

زائر مشهد شدیم و نامتان را برده ایم

از سر لطف پدر، ایران پر از سلمان شده

میرسد عطر بهشت از قسمت باب الجواد

رفتن تا کاظمین از این مسیر آسان شده

غربتش در خانه ی خود،سخت می ازاردم

کینه ای در عمق جان همسرش پنهان شده

اینکه گشته قاتل او همسرش ارثیه ای ست

از همان آقا که قبرش از جفا ویران شد

روضه گفتم….روضه میخوانم کمی تسکین دهم

سینه ای که در غمت اقای من سوزان شده…

لحظه‌ ی آخر که جان می داد از زهر و عطش

یاد کرد از شاه خونین پیکر عریان‌شده

باز هم در روضه عطر کربلا پیچیده است

باز هم این سینه سوزان شه عطشان شده

«از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین…»

 

ثبت ديدگاه




عنوان