مصاحبه با یک گنده سیاست خارجی

دُم گربه

من فارسی‌ام خوب نیست؛ ولی یه ضرب‌المثلی هست میگه: «در مَثَل dispute نیست.» بذار یه جور دیگه توضیح بدم دوزاری‌ات بیفته؛ ببین خوب بود می‌اومدن مملکت قاجار رو با یه دکمه نابود می‌کردن؟ با این قرارداد کدخدای اون زمان راضی شد یه چیزی بگیره شر رو بخوابونه دیگه! خیلی ساده‌ست.

بقیه چی میگن؟

اَی تُف به ذاتت

یادش بخییییر یه زمانی هر کی می‌گفت اختلاس‌، همه می‌گفتن خاوری! متاسفانه الان بازار خراب شده. هرکی هرکی شده.

گروه چت‌ تحریریه ایران اینترنشنال در واشنگتن

یکی اینارو گردن بگیره

رئیس جدید شبکه: یا خداااا این همونه که فرق چت و خبر رو نمی‌دونه؟ فکر نمی‌کردم یه روز از نزدیک ببینمش!
بهاره جان: «این» به درخت میگن. در ضمن تیتر باید ارگانیک باشه، ویرایش level کار رو میاره پایین.

اندر احوالات شیخ و جشنواره فجر

در باب عوضی گرفتن فستیوال

چون امر داوری بگذشت، شیخ را دیدند پریشان موی و آشفته روی. گفتند: یا شیخ! تو را چه شده که این چنین حیرانی؟ شیخ بازگفت: عجایبی دیدم بس شگرف، ندانستم که در حالت مکاشفت دوزخم یا مراجعت از برزخ!

ذکر رضاشاه کاشف‌الحجاب

در ذکر آزادی زورکی نسوان

نقل است روزی به دیدار آتاتورک رفت. اقامت چهارده روزه یک ماه به درازا کشید (بعدها گفته شد تماشای نسوان ترکیه در دو هفته میسر نمی‌شد، پس یک ماه به امر خطیر چشم‌چرانی اختصاص یافت). شاهنشاه رضا پهلوی در سنه 1314 خورشیدی از بلاد ترکیه باز آمد پس فی‌الفور وزیر دربار و معارف را امر کرد جشن برپا کنند.

عنوان