واکنش شیخ به تحریم های جدید آمریکا
یک سبد پر از موز بیاورید

یک سبد پر از موز بیاورید

راه راه: روزی شیخی خنده رو بربلندای تپه ای نشسته بود و به افق می نگریست. مریدان بر بالای تپه آمدند تا مسائل خود را از وی بپرسند، شیخ به آنان گفت که قبل از آنکه بیایید ربنای دلنشینی گوش نموده ام و حال بسیار خوشی دارم، از این رو سوالاتتان را به حکیمانه ترین حالت پاسخ گویم. یکی از مریدان پرسید :« یا شیخ، چه کنیم تا کسی نتواند مارا شکست دهد؟» شیخ گفت :« بروید تکه چوب هایی بیاورید» مریدان رفتند و تعداد زیادی تکه چوب آوردند. شیخ گفت :« حال نفری یک عدد از این تکه چوب ها را بشکنید» مریدان هر کدام تکه چوبی برداشتند و شکستند. شیخ گفت :« حال هر یک ده تکه چوب بردارید و یکجا بشکنید.» مریدان برداشتند و با یک ضربه بشکستند. شیخ گفت :« حال هر یک پنجاه تکه چوب بردارید و یکجا بشکنید.» مریدان برداشتند و با یک ضربه بشکستند. شیخ گفت : « احسنت معلوم است که در باشگاه اچتباه نمی زنید، حال نفری صد تکه چوب بردارید و یکجا بشکنید.» مریدان برداشتند و بشکستند. شیخ گفت : « اکنون شما کوهی از خرده چوب دارید که میتوانید بروید به عنوان هیزم بفروشید و پولی به جیب بزنید.». یکی از مریدان پرسید:« یا شیخ، چه ربطی داشت؟» شیخ گفت :« ربطش به چیزیست که آیندگان آن را سیم رابط خواهند نامید.» مریدان مسرور شدند. پس از آن یکی دیگر از مریدان پرسید:« یا شیخ، نظرت درباره تحریم های جدید آمریکا چیست ؟ تکلیف برجام چه میشود؟» گفت :« بروید و سبدی پر ازموز بیاورید.» مریدان برفتند و یک سبد پر از موز آوردند. شیخ دست خود را در سبد فرو برد و یک موز برداشت و خورد. مریدِ منتقد پرسید: « اکنون جواب سوال چیست ؟» شیخ دوباره دستش را در سبد برد و یک موز برداشت و خورد. مریدِ منتقد باز هم سوال خود را تکرار کرد و شیخ باز هم یک موز برداشت و خورد. مریدان که دیدند دارد سرشان کلاه می رود آنان نیز سرگرم موز خوردن شدند و بلافاصله بعد از آنکه مریدِ منتقد جواب سوالش رو می خواست جملگی دست بر سبد می بردند و موزی برمی داشتند، پس از آنکه موز ها تمام شد، شیخ دل درد عجیبی گرفت، پس جملگی بر سر مرید منتقد ریختند و برچسب مالی اش کرده و به عنوان تبعه بی شناسنامه در میدان شهر آویزانش نمودند تا دیگر شیخ را با سوال هایش مجبور به موز خوردن ننماید.

ثبت ديدگاه




عنوان