شعر طنز
اعترافات یک نجومی بگیر

“سالها پیروی مکتب رندان کردم”
همه را از عمل خویش پشیمان کردم

تا خبردار شدم سفره ی خوبی پهن است
فک و فامیل خودم را همه مهمان کردم

من به صندوق ذخیره نه به خود بردم راه
طی این مرحله با جمله ی یاران کردم

عهد کردم که ببوسم دهن منتقدان
“میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم”

از گلآلودی دریا بطلب ماهی را
صیدها بنده ازین وضع پریشان کردم

تا که هموار شود جاده ی ایران تا غرب
چاله ها بود در این راه که سیمان کردم

بحث برجام و توافق، نه به دست من و اوست
کدخدا هرچه که می گفت بکن، آن کردم

نسل در نسلم اگر یکشبه میلیاردر شد
مزد کاریست که با یاری شیطان کردم

خوش قدم بود بسی دولت تدبیر و امید
که من از جانب آن، سود فراوان کردم

اختلاس خفن و رشوه و پارتی بازی…
هرچه کردم همه در دولت ایشان کردم

گرشده فیش حقوقیم، نجومی چه عجب
سال ها نزد رئیسم بله قربان کردم

اینهمه فن و هنر را نه به اسم کافر
همه را با مدد نام “مسلمان” کردم

ثبت ديدگاه




عنوان