پرونده ویژه آزاد سازی حلب -۳-
سفرنامه ی ابن یتیمیه جوار داعچی ها

راه راه:یوم دوشنبه از شهر آذر سنه ۲۰۱۶ بعد از میلاد، گذرم بر شهری افتاد که آنرا تابلویی بود سوخته، که نوشتۀ ناقص “حلـ” برای روی آن قابل خواندن بود. بعدها فهمیدم آنرا حلب نامند. حقیر، فرزند کوچک مرحوم ابوی هستم که در این سرزمین، شهره بوده و گویند مهارتی در هِدشات کردن داشت که از این رو او را مَیتومه یا یتیمیه به معنای یتیم کننده دشمنان خوانده اند. در وصفش همین بس که گفته میشود سه شورشی بالای هشتاد سال و چند مبارز زیر ۱۰ ساله را از فاصله یک وجب پشت سر، به طرفـه العینی هدشات نموده است. ولی متاسفانه عاقبت، خودش نیز از ناحیه سر، مورد هلاکت مظلومانه واقع شد. از این رو بنده را به افتخار پدرم ابن یتیمیه خوانند. همچنین است غذایی محلی با نام یتیمچه، منصوب به مرحوم پدر، که آنرا با همان کارد جلادی طبخ نموده و بسیار لذیذ باشد. نا گفته نماند شایع ست، حلب در گذشته ساکنانی بدون منطق داشته که صِرف چند سال اسکان در آن، ادعای توطن و وابستگی به حکومتی مرکزی داشتند که با تلاش روشنفکرانی چون مرحوم پدر جایگزین شدند. بگذریم . بنا دارم این سفرنامه را در چندین باب مکتوب کنم تا خصایص نیک اهل حلب آن دوره را بحق بشناسانم:

در باب محبت:
اهل حلب خود را “دوستدار انسانیت و عاشق سینه چاک” میدانند و به اختصار خود را داعچ می خوانند. آنها طاقت ندارند ناراحتی انسانی را ببینند و همواره علاقه دارند افراد را از عامل ناراحتی خلاص کنند، حتی اگر فردی از دست خودش ناراحت باشد! که متاسفانه اغلب افراد اینگونه اند.

در باب اکرام ضیف:
اهل حلب مهمان را بسیار ارج نهند، برایش جایی مخصوص سازند که بدلیل محدودیت فضای شهر، قدری تنگ و تاریک باشد ولی به شدت باصفاست و ضیوف همواره فریاد شادی سر دهند. برای مهمانان چشم بند میاورند تا نور آزارشان ندهد و دست پایشان قنداق کنند تا چون طفلی راحت بخوابند.

در باب پاکیزگی:
پاکیزگی از ویژگی های اصلی داعچ است و بحدی بدان اهمیت میدهند که به شستشو با آب اکتفا نمیکنند و با آتش یا اسید تطهیر میکنند و اعتقاد دارند، دیر سوختن بهتر از کثیف ماندن است.

در باب پوشاک:
آنها را لباسِ زیباییست جادار! که چندین جیب در آن تعبیه شده است. این لباس قابلیتی جادویی دارد که اگر برتن داشته باشی و اعداد یک تا سه را معکوس برشماری غیب میشوی! البته قدری صدا و گرد و خاک نیز ایجاد میکند که بهمین جهت بهتر است آنرا هنگام خواب به تن نکنید.

در باب حمل و نقل عمومی:
این امر در حلب بس شگرف است و در دو مرحله انجام میشود. ابتدا خودرویی فاخر و کبود رنگ منقوش به UN از روی متقاضیان عبور کرده و آنها را آماده میکند و سپس خودرویی صدا دار با همان نقش(UN)، افراد را با تخت و تشریفات جابجا میکند.

قصد داشتم تا در باب طبخ غذاهای محلی خصوصا آبگوشتِ نارنجک و صنایع دستی داعچ که مهمترینشان ملیله دوزی با فشنگ است بنویسم که مشاهده کردم، ساکنان قدیمی، که ذکرشان سابق رفت، قصد هزیمت داعچیان مهربان نموده و از شهر بیرونشان کردند. من نیز سفر را خاتمه داده قصد بلاد فرنگ میکنم تا آبها از آسیاب بیفتد. تمه.

ثبت ديدگاه




عنوان