خبر زندان قرچک در بی‌بی‌سی

سقوط نظام در چند دقیقه

خدمه زندان شروع به خاموش کردن آتش کردند که ناگهان دخترخاله ی یکی از براندازان، بالای تخت بالاییه یکی از اون تخت دو طبقه‌ای‌ها رفت و با پرتاب پتویی دیگر در آتش اولیه بر شعله ی آن دمید! وی پس از فریاد "خفه شدم خفه شدم اینجا گاز اشک آور زدن" پایین پرید و به سمت تلفن های زندان دوید!

کُما نوشته های یک برانداز پس از یک رزمایش!

فشارم افتاد!

این کله فندقی باز میگوید ساندیس! این حکومت نان خشکش را آویخته و لنگش را بسته، پول ساندیس از کدام گوری بیاورد گوربه گوری!؟




عنوان