کاندیداشو 10/ زنگ انشا
موضوع: اگر نامزد انتخابات بودید چه می‌کردید؟

به نام خدا
من نامزدی را خیلی دوست دارم زیرا برادرم از وقتی که نامزد کرده دیگر بسیار خوش اخلاق می باشد و من را پس گردنی نمی‌زند و پول‌هایم را به زور نمی‌گیرد و من خوشحال می باشم. مادرم می‌گوید همه‌ی مردها در دوران نامزدی مهربان می‌باشند. به خاطر همین من اگر نامزد بشوم مطمئن می‌باشم که خیلی مهربان می‌باشم زیرا همه می‌گویند که عیب بزرگ من مهربانی زیادم است.
یکی از کارهایی که آدم باید در دوران نامزدی بکند قول دادن می‌باشد. این را بابایم به داداشم گفت و گفت تا می‌توانی قول بده تا زنت گول بخورد و بیشتر به تو دوستت داشته باشد.
من اگر نامزد بشوم کلی قول خواهم داد. مثلاً قول می‌دهم هیچ آدمی دیگر گرسنه‌ای نباشد زیرا قول می‌دهم هر کس که گرسنه است را بکشم. این را بابا بزرگ می گوید. او بعد از غذا خوردن می‌گوید خدایا ما که سیر شدیم هرکی گشنه است را بکش. یا قول می‌دهم کلی خانم را استخدام کنم تا بچه‌های آن‌ها در خانه کلی بازی کنند و کسی آنها را دعوا نکند. آخر مادرم از وقتی سر کار نمی‌رود همه‌اش هی می‌گوید بشین، برو، نکن، بیا. من قول می‌دهم به همه‌ی بچه‌ها یک پلی استیشن ۵ بدهم. قول می‌دهم کاری کنم که استقلال قهرمان شود تا اینقد پسر عمویم مرا مسخره نکند. من قول می‌دهم بستنی و چیپس ارزان بشود تا بابایم باز برای من بخرد. من قول می‌دهم…

– بسه. بیا برو بشین اینقدم چرت و پرت نگو

– آقا اجازه هنوز مونده

– لازم نکرده

– چشم آقا. تازه خواستم بگم قول میدم به معلم‌ها پول بدم

– پول بخوره تو سرت. نکبت

– چشم آقا. این بود انشای من

ثبت ديدگاه




عنوان