در خط ویژه چه گذشت؟
گزارش یک سیلی

راه راه:

از آن جایی که خودرو من با پول بیت المال تهیه شده به شدت اعتقاد دارم که باید در تمام دقایقی که در خودرو هستم به رتق و فتق امور مردم بپردازم. آن روز نیز مشغول همین امر بودم که ناگهان راننده خودرو من که بسیار زیبا روی و جذاب است بدون اجازه وارد خط ویژه شد.

به شدت به او اعتراض کردم و خواستم برگردد بیرون خط ویژه که پلیس جلو ما را گرفت. من را شناخت و گفت: «آه! شما هستید؟ خادم ملت؟ بفرمایید بفرمایید!» گفتم نه ای پلیس جوان تو باید مرا بابت این قانون‌شکنی جریمه کنی! گفت: «نفرمایید آقا شما خدمتگزار مردم هستید! خط ویژه اصلا برای شما درست شده! حالا بعدش گفتند این که دارد خاک می خورد! بگذارید دو تا اتوبوس هم از تویش رد شود.» همینطور از پلیس راهور اصرار بود و از بنده انکار که ناگهان دو مبارز نینجا با بانجی از ساختمان‌های اطراف وارد صحنه شدند. کاغذی از جیب یکیشان افتاد که سریع آن را برداشت اما من در همان یک نگاه متوجه شدم که مسیر تمام ایاب و ذهاب‌های من در ۶ ماه گذشته است. آن جا بود که فهمیدم این ها من را زیر نظر گرفته‌اند تا در یک فرصت، نقشه شوم خود را پیاده سازی کنند.

تا متوجه نقشه شومی که علیه مجلس انقلابی بلکه اصل انقلاب و حتی بشریت طراحی شده بود شدم، سریع از راننده خواستم برگردد؛ اما ناگهان ۴ اتوبوس بی‌آرتی توسط هم‌دستان این دو نفر وارد صحنه شدند و مسیر خودرو من را بستند. من به شدت شگفت زده شدم! آخر نماینده‌ای بسیار مردمی هستم و از درد مردم خبر دارم و می‌دانم که در ایام عادی ۱۰تا ۱۵ دقیقه طول می‌کشد تا یک اتوبوس بیاید و مردم به شدت در آن‌ها فشرده می‌شوند! اما حالا چطور است که چهار اتوبوس هم زمان آمدند؟ همین طور به تعجب کردنم ادامه دادم که یک نفر از آن‌ها من را با نام ۲۵ نوع حیوان مختلف را خطاب کرد. در پاسخ به او گفتم کار بسیار زشتی کردی! اگر از درون من خبر داشتی نام آن حیوانات بی‌گناه را بر من سرتا پا گناه نمی‌گذاشتی!

او با این جمله به شدت متحول شد و نزدیک بود جامه از تن بدرد اما هم‌دست او که دید تمام نقشه‌هایش دارد با هوش و درایت بنده که البته خدمتگزار کوچک و ناچیزی بیش نیستم نقش بر آب می شود، تفنگش را بیرون کشید و ۱۵ گلوله به قلب من شلیک کرد. در حالی که داشتم جان می‌دادم دستم را روی شانه او گذاشتم و آرام در گوشش گفتم: «هرگز حکایت کاری را که امروز با من کردی با کسی بیان مکن تا رسم جوانمردی و نماینده خدوم بودن برچیده نشود.» اما دوربین‌ها با برش، تقطیع و همگام‌سازی کلمات قضیه را جوری جلوه دادند که انگار من به او سیلی زدم.

ثبت ديدگاه




عنوان