صحنه‌ای از زندگی یک آریایی اصیل
آریایی تویی!

راه راه:

– با درود به تو ای هموطن آریایی! این کاج‌های کریسمس چنده؟
+ علیک درود و ستایش امشاسپندان برتو! دومتری‌اش رو داریم شش میلیون.
– پناه بر اهورامزدا! مگه متری چند حساب می‌کنید؟
+ قیمت همینه به سپنتامینو قسم. شما کوچیکترش رو بردار چهار و پونصد.
– یا اشوزرتشت! چرا این‌قدر گرون؟
+ آخر هموطن غیور آریایی! اینها رو با دلار آزاد وارد می‌کنیم، از کنار خیابون که نبریدیم!
– پناه می‌برم به اهورامزدا از خشکسالی و دروغ! دلار هم که ارزون بود دولاپهنا حساب می‌کردید!
+ نه به ارواح خاک آرتمیس، دریاسالار خشایارشا! برادر خودمم بیاد همین قیمت بهش میدم!
– از اینا کوچیکتر نداری؟ البته با درود به روان داریوش سوم!
+ تف به گور گئوماتای مغ، داریم سه و دویست.
– یا کورش کبیر! مگر اینجا سر گردنه‌ایه که سورنا سردار فاتح ایرانی کراسوس را شکست داد؟
+ مشتری نیستی عزیز من. کورش کبیر در منشور خود می‌فرماید چانه زدن بیجا مانع کسب است.
– حیف که ایرانیان باستان از دیرباز خودشون کاج کریسمسشون رو می‌کاشتند و اعراب مجبورمون کردند که بریم درخت بخریم. وگرنه من الان با تو چونه نمی‌زدم.
+ سر جد بزرگ داریوش سه و صد بده ببرش.
– سه بیشتر ندارم اهورامزداییش.
+ باشه برش دار سه تومن، ولی آریایی نیستم اگر یک قرون دیگه پایین بیام.
– به دوزخ! همونو می‌برم.

ثبت ديدگاه




عنوان