رمزگشایی صحبت ظریف؛ #به_خاطر
به خاطر یک مشت دیپلماسی

راه راه:
… مرد بدون نام وارد دهکده مرگ شده! وسط خیابان روی صندلی نشسته و دارد حمام آفتاب می‌گیرد. کلاهش را روی چشمانش گذاشته و آماده می‌شود که همه تحریم‌ها را به صورت یکجا و بالمره لغو کند.
کدخدای دهکده مردی باهوش و مودب است که مو لای درز امضایش نمی‌رود.
«کدخدا رامون» وارد میدان می‌شود و مرد بدون نام می‌گوید: به قلب بزن رامون! رامون آماده شلیک می‌شود که مرد بدون نام ناغافل نوک تیز خودکارش را به سمت مچ او پرتاب می‌کند. 
تفنگ رامون از دستش به زمین می‌افتد و سایه جنگ از بالای سر دهکده کنار می‌رود. 
ناگهان چیکو از پشت سر وارد می‌شود و پیریپرو را با تیر می‌زند. 
مرد بدون نام یک خودکار دیگر را آماده می‌کند تا به سمت چیکو پرتاب کند اما چیزی در درونش می‌گوید نه مرد بدون نام! این تله تنش است! مبادا بیفتی توش!
مرد بدون نام به پیریپرو نگاه می‌کند و از خودش می‌پرسد الان میدان خرج خودکار شد یا خودکار خرج میدان؟ که ناگهان چیکو به سمت مرد بدون نام شلیک می‌کند. خون جاری می‌شود و تمام شلوار مرد بدون نام را خیس می‌کند. مرد بدون نام ناگهان از خواب می‌پرد!

ثبت ديدگاه




عنوان