نگاهی به سریال نوروزی خداداد
تکراری، قابل پیش‌بینی، ساده

خداداد نام سریال شبکه‌ی ۲ در نوروز بود که کارگردانی آن را علی غفّاری برعهده داشت. علی غفّاری که با کارگردانی مجموعه‌ی بچّه‌مهندس شناخته می‌شود این‌بار کارگردان ملودرامی است که قرار بوده روایتی شیرین و همراه با چاشنی کمدی و طنز داشته باشد. همچنین سیاوش طهمورث، رضا ناجی، پیام دهکردی، سوسن پرور و علی صبوری از جمله بازیگران شناخته‌شده‌ی این سریال هستند.

داستان سریال درمورد خداداد، نظافت‌چی یک شرکت است که می‌خواهد برای تهیه‌ی جهیزیه‌ی دخترش از شرکت وام بگیرد. با این‌که نامه‌ی درخواست وام او توسّط رئیس امضا می‌شود، اما تعطیلات نوروزی شرکت زودتر از موعد آغاز می‌شود و خداداد نمی‌تواند به‌موقع وامش را بگیرد؛ و تمام سریال می‌شود داستان تقلّای خداداد برای جور کردن پول جهیزیه.

داستان سریال کاملاً قابل پیش‌بینی است و هیچ اتّفاق غافلگیر‌کننده‌ای در آن نمی‌افتد؛ حتّی غافل‌گیری‌های داستان هم قابل پیش‌بینی و کلیشه‌ای هستند. مثلاً هربار که برای خداداد فرصتی پیش می‌آید تا پول جهیزیه را جور کند، می‌توان حدس زد که این موقعیت به‌راحتی از دست خواهد رفت؛ اگر برای بازیگری به او پیشنهاد می‌شود، کاملاً مشخّص است که قرار نیست این موقعیت را به‌دست بیاورد؛ یا اگر شغل تهیه‌ی ربّ خانگی را قبول می‌کند، کاملاً قابل پیش‌بینی است که رب‌ها خواهد سوخت. باقی موقعیت‌های داستان هم به کلیشه‌ای‌ترین شکل ممکن پیش می‌روند و به نتیجه می‌رسند.

از طرفی داستان که خود یک موضوع تکراری دارد، هیچ نوآوری و روایت جدیدی از موضوع به مخاطب ارائه نمی‌دهد. ایده‌های داستان در حدّ ایده باقی می‌مانند و پرداخت درستی ندارند. مثلاً وقتی قرار می‌شود خداداد در یک خانه‌ی مجلّل از پدر رئیسش نگهداری کند، مخاطب انتظار دارد که این موقعیت به نقطه‌ی عطفی تبدیل شود و مسیر داستان را تغییر دهد و منشأ اتّفاقات جدیدی در داستان باشد؛ امّا از این فرصت هیچ استفاده‌ای نمی‌شود و آن ویلای لوکس درنهایت می‌شود محلّی که داماد خداداد از آن سوءاستفاده کرده و با اجاره دادنش از آن کسب درآمد کند. این اتّفاق بدون این‌که تأثیری بر زندگی خداداد بگذارد، رها می‌شود و باز هم خداداد می‌ماند بدبختی‌هایش.

شوخی‌های سریال نیز کاملاً ابتدایی، تکراری و پیش‌پا افتاده‌اند. چرا پس‌گردنی خوردن یک کودک توسّط پدرش (علی صبوری) باید خنده‌دار باشد؟ جیغ و دادهای دختر بزرگ خانواده (سوسن پرور) چه کمکی به شیرین بودن سریال می‌کنند؟ کنایه‌ها و طعنه‌های شخصیت‌های سریال به یکدیگر تا چه‌اندازه کشش خنداندن مخاطب را دارد؟ حتّی شیرین‌بازی‌های علی صبوری که رسماً یک کمدین است، هیچ بار کمدی و شوخی ندارد؛ و این‌ها همه ناشی از متن ضعیف و کلیشه‌ای کار است. حتّی پایان‌بندی سریال نیز به کلیشه‌ای‌ترین شکل ممکن رقم می‌خورد.

به‌طور کلّی سریال خداداد پر است از موقعیت‌های نیمه‌کاره‌ای که به‌زور در یک سریال ۱۳ قسمتی گنجانده شده‌اند و هیچ ایده‌ای برای به نتیجه رساندنشان وجود ندارد. گویی سریال کاملاً عجولانه و صرفاً برای پر کردن آنتن نوروز تهیه شده است؛ و این مشکل فقط گریبان‌گیر سریال خداداد نیست. باید برای تهیه‌ی سریال‌های مناسبتی تلویزیون که بیشترین مخاطب را در طول سال دارند، حدّاقل از یک سال پیش برنامه‌ریزی کرد و نیز استانداردهایی برای سطح کیفی فیلمنامه‌ها وجود داشته باشد تا شاهد داستان‌هایی تکراری و موقعیت‌هایی پیش‌پاافتاده نباشیم.

ثبت ديدگاه




عنوان