بداهه شاعران راه‌راه به مناسبت شهادت امیرالمومنین(ع)
شعر طنز : یک طرف زهرا صدا میزد علی جانم بیا

تیغ زهرآگین فرود آمد به فرق مرتضی
گفت جبریل امین ویران شد ارکان الهدی

بود از محراب، معراجش به سوی آسمان
بود از اول علی میراث دار مصطفی

ضربتی بر فرق خورشید جهان آمد فرود
شد بلاتکلیف دیگر، چرخش ارض و سما

ناله ی «فزت و رب الکعبه»اش آمد به گوش
عرش آمد بر زمین بر سر کند خاک عزا

قدسیان از ناله ی جبریل در هم ریختند
در عزا من کان فوق الارض و من تحت الثری

مسجد از غم ناله زد محراب هم خون گریه کرد
تا که شد فرق علی بن ابیطالب دوتا

اسم اعظم بود، با این وصف، باید ناگزیر
کشته می‌شد عاقبت با تیغ اشقی‌الاشقیا

چون نبودش جرأت ضربت زدن از پیش رو
ناجوانمردانه زد شمشیر خود را از قفا

تیغه ی شمشیر از تیغ زبان بدتر که نیست
آه از زخم زبانهایی که خورد این سالها

در چنین حالی که دیگر نیست نای صحبتش
هست لبهای شریفش، گرم تسبیح و ثنا

زد گره، دست حسینش را به دستان قمر
آه از دلشوره‌ی بانوی دشت کربلا!

آهِ نخلستان میان دشت ها پیچیده بود
اشک های چاه رو به آسمان می شد رها

بر یتیمان رحم کن ای مهربان تر از پدر
چشم بُگشا “ای پس از سوء القضا حسن القضا”

چکه‌چکه این صدای بارش باران نبود
می‌چکد بر کاسه‌های شیر، اشک از چشم‌ها

ضرب شمشیر خوارج تا که قرآن را شکافت
رنگ خون شد بعد آن آیات سبز هل أتی

نیمه شب، غسل و کفَن داغی دگر را تازه کرد
کوچه آمد باز در یاد امام مجتبی

طی این سی سال حسرت، سهم دنیای علی ست
استخوانی در گلو و گریه های بی صدا

بعد از این شق القمرها می شود رسم عدو
می رسد این رسم شوم از کوفه تا کرب و بلا

یک طرف عالم صدا میزد که یا حیدر نرو
یک طرف زهرا صدا میزد؛ علی جانم بیا

امشبی را با سر مجروح، می‌خواند نماز
می‌کند فردا ملَک، در عرش بر او اقتدا

جاده های اربعینی میرود سمت ظهور
از نجف آغاز خواهد شد تمام ماجرا

ثبت ديدگاه




عنوان