در کشورهای دوردست ...
مدیران خیلی فرهنگی

مدیر: پول…
جوان: جان؟!
مدیر: چقدر خرجشه؟
جوان: هزینه معمول یه فیلم سینمایی دیگه.
مدیر: پس ببرش چون الان گرونیه زیرمعمول‌ها رو فقط می‎گیریم.
جوان: حالا شما بخون شاید ارزش داشت.
(مدیر در حال خواندن طرح فیلم)
مدیر: چرا هر چی می‎خونم نمی‎رسم به شوخی جنسیاش؟!
جوان: آخه کار جدیه!
مدیر: پس ببرش. فیلم بدون شوخی جنسی فروش نمی‎کنه چه برسه به جدی.
جوان: طرح خوبیه خب! مخاطب فیلم غیرکمدی هم می‌خواد.
مدیر: اگه قول بدی سلبریتی‌های فیلم بفروشو جمع کنی بقیه‌شو بخونم ببینم چه می‎شه کرد.
جوان: یه خاکی به سرم می‎کنم.
مدیر: الان این طرحت درباره چی هست؟!
جوان: یه آقاییه که مدافعِ…
مدیری: شعاریه. ببرش
جوان: چرا آخه ؟!
مدیر: مگه مدافع حرم نیست؟
جوان : نه، مدافع حقوق حیواناته
مدیر: آها خوبه. این چرا همش تو ایرانه، چندتا لوکیشن خارج از کشورم براش بذار.
جوان: مگه نگفتی کم‌خرج بشه؟!
مدیر: حالا اینا که هزینه‌ای نیست. اصلا هزینه‌های خارج از کشور رو تا حدودی از جیب کمک می‎کنم. خودمم با خانم بچه‌ها میام خارج که نظارت داشته باشم روی پروژه.
جوان: باشه! 
مدیر: ببین! من اینو خوندم. باید تغییرش بدی. یه کاری کن که آدم خوبه به هدفش نرسه. سکانس آخرشو حذف کن که حس پایان باز بده. قسمت مسجدشو هم بکن کلیسا که شعاری نشه. یه طلاقی چیزی هم بذار، یه زن معتاد داغونم بذار که…
جوان: آقا اصلا نخواستم طرحو بده برم پی کار و زندگیم.
مدیر: کجا؟ فکر کردی می‎ذارم در بری؟! اسم شخصیت منفی فیلم چرا کورشه؟!!! می‌خوای فرهنگ غنی ما رو زیر سوال ببری؟!! حراست!…

ثبت ديدگاه




عنوان