صدای آبان۹۸
کرمی که خاک باغچه را گاز می‌گرفت

راه راه: پای سلبریتی چو به دکان رسید باز
تور سیاه بر تن کشور کشید باز

کرمی که خاک باغچه را گاز میگرفت
ماری شد و گلوی وطن را گزید باز

رنگش به اقتضای وقایع عوض شود
چون تورنسل درون محیط اسید، باز!

قفل زبان او به ریا باز می شود
با چرخشی که کُپ کند از آن، کلید، باز

آبان بهانه بود که از ترس مالیات
قلبش برای مردم ایران تپید باز

با لقمه ای که داد به او شیخ فکر کرد
یک ذره آبروی خودش را خرید باز

گفتم برای لقمه ی نان دم تکان نده
دم را تکان نداد ولی می‌دوید باز

هر کس دویده در پی او گشته ناامید
دیگر به او خطاست ببندد امید باز

چون گندِ رای دادن او شد عیان، سریع
یک پیله ی قطور به دورش تنید باز

شد قهوه ای تمام خیال بنفش او
امروز آمده است به رنگی جدید باز

یک هفته از گرانی بنزین گذشته بود
برخواست، داد و قال نمود و کپید باز

مانده دهان ما همه از این افاضه چون
پایان فیلم اصغر و نقش نوید، باز

تکرار کرده آنچه به او گفته فتنه گر
کرکس مُرید کرکس و بازی مرید باز

گیرم به گفته‌اش شده آبان‌مان سیاه
چشم حسود کور! شد آذر سفید باز

 

ثبت ديدگاه




عنوان