دغدغه ی ما هم رفع حصر است
ما چه کم از در توالت داریم؟

محمود صادقی و در توالت های حرم

راه راه: جناب آقای دکتر محمود صادقی
سلام
اکنون که این نامه را می خوانید دوسال از آشنایی ما می گذرد و علی رغم اینکه من خود را وقف شما کرده ام، اما شما حتی محل یک چیز هم به من نمی گذارید. من نمی دانم باید چه کنم که شما کمی هم مرا ببینید همیشه سعی کرده ام بدون خش خش برایتان کار کنم ولی حتی این را هم نفهمیدید. آیا من از در توالت کمترم؟

اگر حتی یکبار حضور داشتید و چشمتان را باز می کردید و مارک من و مانیتور و موس و لوازم دیگرتان را می دیدید ، امروز دیگر کسی با دیدن مارک در توالت ها به یاد شما نمی افتاد.

مگر ما از خارجی بودن چه کم گذاشته بودیم که آن در توالت را سوژه کردید و خود نیز سوژه شدید؟ مگر ما و آن در توالت در خارجی بودن چه کم از گوشی تان داریم که صبح تا شب با آن توییت می زنید ؟ این فقط سوال من نیست بلکه بقیه لوازم روی میزتان هم گلایه مند اند . کیبورد و خودکارتان شاکی اند که چرا حداقل مثل دیگر دوستانتان از ما برای انجام فشار های کاریتان استفاده نمی کنید. خودکارتان آرزوی یک پرتاب شدن به دلش مانده است. کیبوردتان می گوید کاش حداقل همین توییت ها را با من می فرستادید نه با گوشی تان . کاش حداقل مثل هم لیستی هایتان با ما یک سلفی می گرفتید . ما هیچ عکس دونفره ی کاری ای با هم نداریم.
آقای دکتر صادقی ! اگر برای استفاده تان از ما نیاز باشد، حتی می گویم که دغدغه ما هم رفع حصر است.

من به عنوان میکروفونتان به نمایندگی از سایر وسایل روی میز و صندلی نمایندگی تان اعلام میکنم که دغدغه ما رفع حصر است.این همه تَکرار شدید حداقل یک «دو دو» که می توانستید در ما بگویید. کم کم باید خمس ما را پرداخت کنید. به امید روزی که صدایتان درآید.

امضا
ماسماسک سیاه و مزاحم روبه رویی

ثبت ديدگاه




عنوان