بحران های نوروزی پس از ازدواج
خونه ی مامانم اینا یا مامانش اینا؟!

راه راه: ازدواج که قرار است سَکَن باشد به دلیل برخی سنن بحران هایی به دنبال دارد که ستاد بحران از حل آن عاجز است و شورای امنیت از آن غافل.
یکی از این بحران ها در اولین عید نوروز مثل جوش وسط پیشانی(درمواردی حتی روی بینی) در شب خواستگاری خودش را نشان میدهد.

بودن خانه ی مامانم اینا یا مامانش اینا هنگام لحظه ی سال تحویل از همین ها است. از آن جا که قدیم الایام گفته اند هرکس لحظه ی سال تحویل هرجا باشد تا آخر سال همانجاست، هیچ عروسی (مگر با انگیزه قبلی!) راضی نمی شود که خانه ی مامانش اینا یعنی همان مادرشوهر مذکور باشد! داماد هم که اگر تسلیم شود تا آخر سال باید هرجا خانم گفت باشد! در حد پایه ی مبل برابر انگشت کوچیکه ی پا مقاومت میورزد. لذا در بین زوجین اولین شکاف رقم میخورد.
هر زوج در برخورد با این بحران رویکرد متفاوتی را در پیش میگیرد که به آنها اشاره می شود.
برخی از زُووج(جمع مکسر زوج ها!) با تقسیم بندی تعطیلات به گونه ای دقیق تر از تقسیم کروموزمی، ۶ شب و نیم روز خانه مامانم اینا و باقی خانه ی مامانش اینا هستند. این دسته زندگی ای آرام تر از یک کوآلای آویزان از درخت با ۲۳ ساعت خواب نیم روزی دارند!
دسته ای از زُووج تا لحظه ی یا مدبر الیل و النهار سمت خانه مامانش اینا گاز میدهد و “دلبرم جان جان” برای عروس خانم میخواند اما رونالدینیو طور، حول حالنا را نگفته ماشین جلوی خانه مامانم اینا پارک میشود! به شرط حیات شاه داماد این اولین و آخرین عید مشترکشان زوج مذکور است.(خوش بگذرد!)

بحران نوروزی برای زوج های جوان
دسته ی دیگر از زُووج طبق قراری که باهم میگذارند سال تحویل را تلویحا خانه ی مامانش اینا و سیزده بدر را همراه مامانم اینا هستند. اما پایبندی به این معاهده در حد پایبندی آمریکا به برجام است و تا لحظه ی سیزده بدر مشخص نیست برد- برد با کیست؟! زندگی برای یکی از زوج ها آرام و برای دیگری مشابه اقیانوس آرام، ناآرام خواهد بود.( پیشنهاد میشود زوج مذکور حتما قایق نجات، پتوی اضافه و ناخن گیر همراه داشته باشد)
ناگفته نماند که در بین هر دو خانواده هم یک بازار رقابتی برای داشتن فرزند خود کنار خود به راه می افتد. خانواده ای که پیش از ازدواجِ پسر یا دخترش تنها تفریحش در روز سیزده بدر پوشیدن شلوارک و نشستن در بین شمشاد های مقابل خانه و درست کردن جوج روی خلال دندان بود، از غروب یازده فروردین روی تله کابین توچال رخت خواب پهن میکند و از علی مسعودی (گاهی رامبد جوان!) برای اجرای زنده دعوت میکند تا مثل لیبروهای تیم ملی فرزندش را روی هوا بزند.
اما یک دسته هستند که برای حل بحران به خود بحران پناه میبرند. این افراد لحظه سال تحویل و کل سیزده بدر را با درایت و هوشمندی در ترافیک جاده چالوس اند. بدین ترتیب نه خانه ی مامانش اینا، نه خانه ی مامانم اینا بوده اند و نیمچه بحرانی که پشت سر میگذرانند اول زنگ بزنیم به مامانم یا مامانش اینا؟ است. بنابراین این زُووج گرچه برای پلیس راهور بحران سازی میکنند اما تا یک سال از کلیه بلیا، زخم زبان ها و بخت سیاه بیمه هستند.
درنهایت بهترین کاری که برای حفظ بنیان خانواده ایرانی میشود کرد، این است که هیئت دولت یک سر به تخت جمشید بروند، کوروش را از خواب آسوده بیدار کنند (معلوم نیست با این آمار طلاق چطور آسوده خوابیده!!!) و آدرس منزل جمشید اینا را بگیرند، تا وی ضمن عذرخواهی از همه ی زوج هایی که زندگی شان به خاطر منفرد بودن سال تحویل و سیزده بدر همان سال های اول بهم خورده است؛ یک سال تحویل و سیزده بدر دیگر به تقویم باستانی سالانه اضافه کند. این گونه یک سال تحویل سال را خانه ی مامانش اینا و سال تحویل بعدی سال را خانه ی مامانم اینا خواهند بود. در اینصورت علاوه بر اینکه آمار طلاق کاهش چشمگیری خواهد داشت، مشکل ترافیک جاده چالوس حل و تلفات جاده ای کم خواهد شد.

ثبت ديدگاه




عنوان