نامه بزرگ خاندان نتانیاهو به!
گوساله چه شد؟

راه راه: چهارتا شهرک که اینهمه جمعیت نداشت! معلوم نیست از کدام گوری ریختند وسط خیابان و شعار عدالت چی چی اجتماعی می‏دهند. نصف پورسانتها را به حسابم بریز تا خودم اوضاع را جمع کنم.
راستی شالوم
واقعاً به پدر بی¬عرضه¬ات رفته¬ای! از این طرف این طویله را نمی توانی اداره کنی، از آن طرف آن اسمش را نبر در سوریه بست نشسته. این یکی را دیگر بفهم. آن داعش را که عرضه نگه داشتنش را نداشتی، گور به گورش کردند. در سوریه کمین نشسته اند ما را گور به گور کنند.
یک تکانی به خودت بده. فقط مانده بود آرژانتین برای ما ادا بیاید. تو که هیچ کاری نکردی منم هرچقدر مسی پدر سوخته را گرفتم رد تماس داد. توپ طلای سال پیش را یادش رفته که این طور جفتک پرانی می‏کند.
پس این گوساله چی شد؟ این مهندس الاغ میگوید کار معبد تمام شده و فقط گچ کاری و آینه کاریش مانده، کو؟! گفتم به آن دختربچه، توله ترامپ بگو جوراب شلواری بپوشد. این خاخام های خشک مقدس از روزی که مراسم افتتاحیه¬ی سفارت را دیده اند خفه¬ام کرده¬اند…
یک موی آن یوناتان، در تن تو بود، هر روز در این پناهگاه¬ها مثل موش نچپیده بودیم. اینجا هم که خفه و تنگ، مدام قلبم می گیرد. دکتر گور به گوری که گفته بود از سینه پسر ٢٣ ساله درآوردیم و برایت صد سال دیگر هم کار می¬کند! دکتر هم دندانهایت را شمرده بس که نفهمی.
بنیامین، عزیزکم! اینها را به خاطر خودت گفتم، این گوساله را جور کن وقت کم داریم. آخرین آرزوی پدربزرگت را هم برآورده کنی پدر بزرگ هم قول می¬دهد سند یک پنت هوس بالای بهشت را به نامت کند.

ثبت ديدگاه




عنوان