آب کشور را چه کسی هدر میدهد؟
خواب پرمصرف

راه راه: صدای زنگ که توی گوشم پیچید جوراباش رو از روی صورتم برداشتم. لِنگ درازی که تا گردنم رسیده بود رو به طرف خودش پرت کردم. با چشمای تار و ضربه های دیوار بلاخره به در رسیدم.
مامور اداره ی آب بود. یک قطره آبِ گُنده از تو جیبش در آورد و ریخت روی صورتم و گفت: همشهریِ پرمصرف! میدونین چقدر از آب زاینده رود رو مصرف کردین؟! خشکش کردین! گفتم: ما که همه ی راه های نفوذ آب رو به خونمون بستیم. گفت پس این چیه؟ یک کاغذ پر از صفر گذاشت جلوی عِنبیه‌م و گفت: بفرما! این مصرف آب یک ماه شماست. اگه شما مصرف نکردین پس مسئول اداره آب مصرف کرده؟ همشهریِ…
در رو بستم و رفتم داخل خونه.

یادش بخیر با به دنیا اومدن آبجیم و شعار صرفه جویی بود که مامان لباس کهنه ها رو به جای دستگیره کردن، چپوند تو هر سوراخی که ازش آب می اومد حتی سوراخ آفتابه!
علاوه بر اینکه دندونامون رنگ موهامون شد، استفاده از حمام و دستشویی هم تو خونه قدغن شد. لباسای کثیفمون رو سالی یکبار، سر رودی، چشمه ای، جوبی، آبی که از حیاط شستنِ همسایه به کوچه رسیده بود می شستیم.

روزی که یکی از لوله ها بخاطر فشارِ زیادِ ناشی از جمع شدن آب سوراخ شد و مثل چشمه از زمین بیرون زد رو یادم نمیره. همه با دهن باز و زبون دراز حمله کردیم سمت لوله تا دلی از عزا دربیاریم که متاسفانه مامان برنده ی دوی سرعت و استقامت شد و با زدن یه چسب به لوله ما رو ناکام گذاشت.
عجیب بود که این همه خودْ محدودیتی نتیجه نداده و پول آب، توی قبض، صفردار بود.

نمیدونستم چه‌جوری قبض رو به مامانم نشون بدم که فریادِ وا مصیبتا سر نده و با گریه نگه: شما باز دور از چشم من زمین رو کندین و آب مصرف کردین؟ چقدر آب رو هدر میدین؟!
تو همین فکرا بودم که دوباره زنگ در رو زدن. این دفعه خودِ مسئولِ اداره یِ آب با زیر شلواری راه راه و زیرپوش آبی داد میزد که: میدونین چند درصد آبِ کشور رو شما همشهریان عزیز دارین استفاده میکنین؟

گفتم: نه. در حالی که قرمز شده بود و آب از گوشاش میزد بیرون گفت: «فقط ۵ درصد! یعنی ۹۵ درصد دیگه… » در حالی که مسئول محترم داشت ذوب میشد، صدای مامانم می اومد که میگفت: چقدر میخوابی؟ پاشو برو قبض آب رو بده!

ثبت ديدگاه




عنوان