ذکر شیخنا و طبیبنا؛ سید حسن قاضی زاده هاشمی(بخیر الله خدماته)
تذکره الوزیرین

راه راه: آن زاده به فریمان، که بود از توابع خراسان، آن متخصص چشم، که خبرنگاران را می‌راند با خشم، آن رئیس بیمارستان نور، که نگذاشت میرحسین بشود کور و بنامد بی‌تربیتان را بیشعور و عذر بخواهاند از فرد مذکور، آن متخصص قرنیه، که شد بزن بهادر کابینه، آن مبدع طرح سلامت، که با ابن سینا می‌کند رقابت، آن گل گیرنده طب سنتی، که کلا حجامت را کرده منتفی، آن کاهنده ظرفیت رشته پزشکی، که بود عاشق رنگ زرشکی؛ طبیبنا و حکیمنا سید حسن قاضی‌زاده‌ هاشمی (بی‌خطر الله واکسنه)

در همان موقع‌ها که سال ۱۳۳۸ بود، تصمیم گرفت در فریمان به دنیا آمده و نظام سلامت را متحول کند. گفته شده چون پدرش عطار بود و همش سرماخوردگی‌های وی را با دمنوش به‌دانه و آویشن درمان می‌کرده، حسرت یک آمپول پنی سیلین، حتی در حد تست، به دلش مانده و تصمیم می‌گیرد که پزشک بشود و ریشه هرچه دمنوش و علفیجات است را از زمین بزداید.

ولی دست تقدیر وی را به چشم پزشکی، آن هم بخش قرنیه و حومه کشاند. وقتی دید از اینجاها دستش به عطاری‌ها و مراکز طب سنتی نمی‌رسد، همچنین با یادآوری روزهای سخت کودکی که همشاگردی‌هایش از درد آمپول و مراحل شل کن سفت کن قبل از زدن پنیسیلین برایش می‌گفتند و دلش آب می‌افتاد، عزم خویش را جزم کرده و توانست وزیر بهداشت بشود.

در خاطراتش چنین نقل شده که تابحال چندین بار ابن سینا به خواب وی آمده و درخواست رفع کینه و کدورت‌های پیشین را داشته و قول همکاری با انواع شیمی‌درمانی، رادیو درمانی، انواع عمل‌های جراحی خوابیده و سرپایی و حتی جراحی بینی و تزریقات پروتز را داده و گفته است دست از سر کچل ما بردار، اما وی که رنج روزهای کودکی را فراموش نکرده، از خر شیطان پیاده نمی‌شود.
با امید اینکه روزی آوای خوش توافق در این وزارتخانه نیز طنین‌انداز شود!

يك ديدگاه

  1. ز 213 ۱۴۰۰-۰۳-۰۲ در ۱۰:۵۸ ق٫ظ- پاسخ دادن

    آفرین

ثبت ديدگاه




عنوان