از سری ماجراهای فراستی
فرو کردن ادب در حلق مهمان

مجری و منتقد

راه راه: مجری در حالی که در ادب و متانت‌اش روی صندلی پخش شده است(!) و کف پایش در حلق مهمان است، روبروی کارشناس منتقد (فراستی) شروع به حرف زدن می کند.

فراستی می خواهد حرف بزند ولی مجری خودش به مهمان برنامه کمک می کند تا گفتمان شکل بگیرد؛ آهای یارو! فراستی فکر میکنه کیه! فراستی اصلا آدم تاثیر گذاری نیست و خود شیفته است.
فراستی یک لحظه احساس می کند روی صندلی داغ نشسته و کمی جابجا می شود و حساب دستش می آید که ظاهرا مجری اهانت هایش به فراستی اتصالی کرده.

فراستی تا می خواهد چیزی بگوید مجری دوباره به مهمان کمک می کند تا گفتمان شکل بگیرد. فراستی هم می گوید: اگر چیزی مونده بگی، تعارف نکن.
مجری باز هم روی صندلی ولو می شود و در حالی که دهانش به پهنای باند مهرآباد باز شده است، خمیازه می کشد و باقی متانتش را در حلق مهمان فرو می کند.
به نظر می آید فراستی بیشتر از خود مجری نگران آبروی برنامه است ولی هر چقدر روی صندلی جابجا می شود، مجری دوباره ادامه می دهد: شما چرا لباسات هیچ وقت تغییر نمی کنه و از زمان پخش برنامه هفت همین لباس ها و حتی همین ساعت دستتونه! اصلا شما عاشق شدین تا حالا؟ ( یابو را اینجا به کار نمی برد چون بی ادبی است)
فراستی که تا حالا فکر نمی کرد کسی بخواهد لباسش را از تنش در بیاورد، می گوید تو اصلا سواد نداری.
مجری قیافه اش شبیه کسانی است که یک نفر را اسیر کرده و می خواهد با خشن ترین متدهای شکنجه تکه تکه اش کند و جوابش را اینطور می دهد که «اینجا قرار نیست مصاحبه بشه، قراره گفتمان شکل بگیره و من تو برنامه هفت دیدم که بهت گفتن فراستی خودش دو تا زن داره!»
فراستی می گوید: حرفای خاله زنکی رو شنیدی ولی بقیشو نه!
مجری هم چنان مسرور از له کردن فراستی می گوید: حرفات نکته نداره.
خلاصه! در تحلیل این حوادث در برنامه های تلویزیونی باید گفت: اون آقایی که ما از بچگی فک می کردیم نشسته پشت دوربین تا اگه یوقت یکی یه چیز بد گفت، دکمه خاموش رو بزنه و بوووووق پخش کنه کجاست؟ و اگر صداو سیما قرار است هرروز معذرت خواهی کند، گرفتن تست روان سنجی و مرور متن مجریان و عوامل برنامه ها راه حل خوبی است هاا!

ثبت ديدگاه




عنوان