استراتژی‌های قلعه بازیِ مسئولین
نیروهای متحد ظریف – جهانگیری

راه راه: بازی قلعه یک بازی کامپیوتری در سبک استراتژی است. استراتژی هم به آن دسته از بازی‌ها می‌گویند که باید از بالا نگاه کنی. با این‌که سال‌ها از انتشار این بازی می‌گذرد اما بازی‌خورها آن را ول نمی‌کنند و هنوز هم بازی می‌شود.
از آنجایی که مسئولین کشور علاقه زیادی به استراتژی داشته و دایم در حال بازی‌کردن هستند؛ بعید نیست که گاه‌گداری آن‌ها هم قلعه بازی کنند.
در ادامه می‌خواهم استراتژی‌های احتمالی مسئولین را در بازی قلعه، برای شما واکاوی کنم. به این امید که اگر یک روز با آن‌ها بازی کردید پیروز میدان شما باشید.

بیژن زنگنه: ایشان وقتی می‌بیند که دشمن پشت دروازه‌های قلعه اردو زده، سریع یک پیام برای پادشاه دشمن فرستاده و پیشنهاد می‌دهد که اگر حمله را متوقف کند تا ۲۵ ساعت آینده از هر ۱۰۰ قالب آهنی که معادن او تولید می‌کند، ۷۰ قالب آهن را برای آن‌ها خواهد فرستاد. پادشاه دشمن هم حمله را متوقف کرده و چند ساعتی را با آهن‌های دریافتی از ایشان سلاح تولید کرده و هنوز به ۱۰ ساعت نرسیده حمله را دوباره از سر می‌گیرد.

دکتر روحانی: ایشان با آغاز بازی شروع به ساخت خانه‌های کارگری، ساختمان موسیقی، آبمیوه سازی و این‌جور بناها می‌کند و از ساخت دیواره‌های قلعه و سربازخانه و… غافل می‌شود. و همینطور با خوشحالی به بازی ادامه می‌دهد. بعد از گذشت یک ربع از بازی پادشاه دشمن به قلعه‌ی وی حمله کرده و همه‌چیز را خرد و خاکشیر کرده و قلعه‌ی دکتر روحانی هم نابود می‌شود.

قالیباف: وی تعدادی سرباز ساخته و با سربازهایی که از میرسلیم و رئیسی قرض گرفته به سمت قلعه‌ی دشمن حمله می‌کند. اما اواسط راه ظریف یک پیام برای قالیباف ارسال می‌کند و از او می‌خواهد که حمله را فعلا متوقف کند. چون تیم دشمن به وی قول داده که فعلا حمله‌ای به آن‌ها انجام ندهد. اما قالیباف که می‌داند نباید در بازی استراتژی به حریف فرصت داد به راهش ادامه می‌دهد. در ادامه سربازان متحد ظریف-جهانگیری، برای جلوگیری از فروپاشی صلح، به او حمله کرده و نبرد سختی در می‌گیرد. با شروع حمله، میرسلیم یک عکس برای قالیباف ارسال می‌کند که در آن خود میرسلیم در حال سر تکان دادن است.
در ادامه قالیباف مجبور به عقب نشینی می‌شود.

جهانگیری: وی وقتی می‌بیند دشمن پشت قلعه اردو زده یک پیام برای سربازان دشمن می‌فرستد با این مضمون: سربازان دشمن، یادتون میاد توی قلعه‌تون گوشت نداشتید بخورید. من هر ساعت براتون گوشت می‌فرستادم. یادتون میاد قالیباف داشت بهتون حمله می‌کرد ولی منو ظریف به خاطر قولی که داده بودید جلوش‌رو گرفتیم. پس چرا دارید حمله می‌کنید؟

ثبت ديدگاه




عنوان