نگاهي به كتاب "دور دنيا با زيرشلواري" نوشته عبدالله مقدمي
زیرشلواریت را بردار!

راه راه: دور دنیا در هشتاد روز مرحوم ژول ورن را حتماً به یاد دارید، این کتاب “با زیرشلواری” همان است ضمن اندکی تلخیص و غیره که همین پارسال (۱۳۹۶) به قلم عبدالله مقدمی و توسط انتشارات “قاف” وارد بازار کتاب کشور شده است.

پیش از آنکه نگاهی به صفحات کتاب بیاندازیم باید بگوییم در اینکه این کتاب واقعاً دور دنیاست شکی نیست و ماهم تردیدی در آن نداریم و نخواهیم داشت اما دوردنیای این کتاب به برخی نکات، خصوصیات و مسائل مهمی توجه کرده است که شاید در هیچ کتاب جغرافیا، سفرنامه یا حتی عجایب‏ نامه های قرون گذشته نیز بدان ها توجه نشده است و نخواهدشد! برخی ویژگی ها یا نکات جالب توجه مخصوص به هرکشور یا منطقه با زبانی خودمانی و در برخی موارد طنز، به خواننده عرضه شده تا ضمن ارتقای سطح اطلاعات عمومی، نیاز طبیعی “شگفت زدگی” و “کَف بُریدگی” خواننده نیز به شکل مقدور پاسخ داده شود.

صدالبته نباید فراموش کرد که این نویسنده کتاب است که پیژامه اش را پوشیده – ایضاً تا زیر سیبک گلو بالا کشیده – و از داخل خانه اش ما را دور دنیا می گرداند لذا هرچه می بینیم و می شنویم، از نگاه و زبان اوست و خواننده – که ما باشیم – تقریباً هیچکاره ایم. پس این نکته را در قضاوتهایتان درباره مردم سایر نقاط دنیا، همچنین آداب و رسومشان مدنظر داشته باشید. ممنونم!

چند پیشنهادی که شاید به بهترشدن کتاب یا بهتر خوانده شدن آن کمک کند، در ادامه آورده ایم:

۱) بسیاری از اطلاعات و دانسته های ما از سایر کشورها و مناطق مختلف دنیا برساخته از خوراک رسانه ای است که ۲۴ساعته و به اشکال و راههای گوناگون به ما ارائه می شود و در اینکه بسیاری از آنها، با واقعیت فاصله ای چشمگیر دارد نمی توان تردید داشت. پس شاید بهتر باشد قبل از آنکه آنها را قطعی و یقینی فرض کرده، در قالب موثر طنز به مخاطب ارائه دهیم کمی با تردید نگاهشان کنیم(فقط نگاه!). مثلاً تصویری که از کره شمالی ارائه شده یا جوکهایی که به رییس جمهور این کشور نسبت داده شده است خیلی شبیه تیترهای رسانه های آمریکایی است و حداقل اینکه چندان با واقعیت مطابق نیست مگر آنکه خود نویسنده به آنجا رفته و بدون استفاده از “گونی” آنجا را گشته باشد! مثال دیگر اینکه برخلاف نظر نویسنده، نظام سرمایه داری موجب پیشرفت ظاهری کره جنوبی نبود که اگر بود، آمریکا که نظام سرمایه داری را زاییده است در بزرگ کردنش نمی ماند و قس علی هذا.

۲) استفاده از شوخی های جنسی حتی اگر خیلی خیلی کم باشد و خیلی خیلی غیرمستقیم، بازهم به وجاهت و جایگاه ادبی نوشته ضربه می زند و قبل از هرچیز ضعف نویسنده در شکل دهی شوخی های “تمیز” و در عین حال شیرین را به ذهن متبادر می کند. مثلاً این قسمت: “در کره شمالی مدت خدمت سربازی ده سال است… البته در کره دخترها هم به سربازی می روند. خب خب… یواش برادر من، صبرکن. توجه داشته باش که ده سال باید سرباز باشی و تا یادم نرفته عرض کنم که جای پادگان دخترها و پسرها از هم جداست. خب کی می خوای اعزام بشوی؟” ص۱۵٫ “بیروت را عروس خاورمیانه می نامیدند. متاسفانه برخی افراد ناآگاه قضیه را زیادی جدی گرفتند و حالا از این شهر زیبا توقعات زیادی دارند” ص۸۸٫

۳) نکته ای که در بند یک گفتیم از جهتی دیگر نیز در “دور دنیا با زیرشلواری” دیده می شود. مقامی اغلب کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی ای! را با جنگ، اختلافات داخلی، رفتارهای دور از بهداشت و انسانیت و خصوصیاتی از این دست معرفی می کند. اگر هم ویژگی خوبی را از آنها بر می شمرد، یا نمی توانند از آن استفاده کنند و توسط کشوری دیگر استفاده می شود و یا تحت شعاع رفتارهای بیشمار ضدفرهنگی و دور از تمدن آنهاست.

خواننده فهیم می داند که گردش قلم می تواند از بدترین رفتارها، زیباترین ظواهر و صورتها را نمایش دهد و برعکس! لذا به نظر می رسد عبدالله مقامی می توانست بی طرفی را حفظ کرده و همانطور که جنگ و سیاهی کشورهای غیرآنگلوساکسون را نشان می دهد، واقعیت جنگها و توحش غرب را نیز به مخاطب بنمایاند و قضاوت را به خود وی بسپارد. این نکته برای جملات کوتاهی که در ابتدای معرفی هرکشور وجود دارد نیز صادق است. برای مثال آیا واقعاً “انفجار در پاکستان مثل بوق زدن در ایران است”؟ شاید نویسنده محترم بگوید که در ادامه منظورش را توضیح داده ولی خود ایشان هم می داند توضیح بعدی فایده چندانی ندارد و همان اولین پیام – یعنی زیاد بودن انفجار و ناامنی – به ذهن خواننده متبادر می شود. آیا پاکستان ویژگی دیگری ندارد؟. حال ممکن است نظر نویسنده این بوده باشد که تنها متنی طنز بنویسد و مخاطب را بخنداند که در این صورت باید گفت بهتر نبود در ابتدای اثر این نکته که “نوشته ها از تخیل نویسنده آمده و ارزش قانونی دیگری ندارد” به اطلاع نویسنده می رسید؟

۴) در مورد برخی کشورها هم واقعاً بی انصافی شده است که احتمال می دهیم تقصیر “ویکی پدیا” باشد! اما درباره برخی کشورها به وضوح آب از لب و اوچه نویسنده جاری است و حتی خودِ ما چندبار خواستیم عاق والدین را به جان بخریم و بار سفر ببندیم!

۵) تفسیر سیاسی که نویسنده درباره تحولات منطقه و بخصوص “بهارعربی” مطرح کرده البته برای خود ایشان قابل احترام است اما تا چه حد به واقعیت و البته حقیقت نزدیک است؟ به نظر کارشناسان و علمای رشته های مرتبط، تقریباً هیچ! مثلاً در صفحه ۷۹ اوضاع یمن را بعد از فرار دیکتاتور مادام العمر آن اینگونه توصیف می کند:”تا همین الان یمنی ها در حال زدن توی سر و کله همند برای تعیین اینکه بالاخره کی رئیسه. این وسط دخالت عربستان هم بر خر تو خری اوضاع افزوده است” همین!

آیا واقعاً این یمنی ها هستند که توی سر و کله هم می زنند؟ و آیا کشته شدن صدها هزار زن و کودک بیگناه یمنی و مجروح شدن و بیماری بیش از دومیلیون کودک به دلیل نبودن دارو و موادغذایی، در تجاوز ناجوانمردانه و موشکباران یمن توسط ارتش اجاره ای عربستان، معنایش “دخالت” ساده است. در تایید این مطلب، نویسنده “دور دنیا با زیرشلواری” وقتی از تونس و آغاز انقلاب های مردم کشورهای منطقه علیه دیکتاتورها می گوید همین نظر سهل و آسان خود را دوباره تکرار می کند و با بی خیالی “مردم بدبختی که داشتند نان و ماستشان را می خوردند” را از انقلابیون جدا می کند. این تساهل درباره صربستان و آنچه به روز مسلمانان بوسنی و هرزگوین آورد نیز به شدت توی ذوق خواننده می زند.

۶) حتی ویکی پدیا هم که ورود به آن فیلترشکن نمی خواهد، نوشته که “بحرین” توسط پهلوی دوم به انگلستان هدیه داده شد و از ایران جداشد. اما نویسنده درباره بحرین فقط نوشته خیلی کوچک است. اما هرجا که ردی از “خاک بر سری” است و در هر کشوری – از ارمنستان تا جزایر سرد شمال اروپا – با دقت و وسواسی ستودنی تشریح شده و به سمع و نظر خواننده گرامی رسیده است.

۷) استفاده از طراحی های مجید خسروانجم شیرینی های کتاب را دوبرابر بلکه هم بیشتر به چشم می آورد.

۸) زبان کتاب، سلیس، خودمانی و راحت است. شیرینی طنز موجود در قلم عبدالله مقامی با این خودمانی بودن و حس نزدیکی، “دور دنیا با زیرشلواری” را نمکین تر کرده است.

ثبت ديدگاه




عنوان