فی الاهمیت تدبیرالاهیه در انتخاب حاکمان
مناجات المدبرین

راه راه: منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قرب است و به شکر اندرش مزید نعمت
هر نفسی که فرو می رود به برکت دولت است و چون بر می آید به حواس پرتی آنهاست پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب

 

از دست و زبان که بر آید * کز عهده شکرش به در آید

سپاس حکیمی را که نادایان را در پهنه گیتی حاکمانی چنین مدبر و عاقل برگماشت تا با تدبیر خویش بیت المال را چنین به عدالت در بین خود و آقازادگان تقسیم نموده، در نتیجه بین مردم اختلاف و دشمنی نیافتد.

آورده اند که یکی از بزرگان سپهر سیاست و کیاست، بزرگ بزرگان و طاووس آقازادگان وعده همی در داد که چون به معونت دوستان و به پلن آنها به باغ قدرت همی در رسد شکر ایزد تعالی نموده، همگان را خاصه بزرگان از رعیت و عاقلان جمع را از انواع ثمرات باغ دریابد. از پس وعده شیخ تمامی تاجران و بزرگ زادگان و جمیع بورس نشینان و نون به نرخ روز خوران و رمالان و سیاست بازان جهت بزرگداشت انسانیت و پیشرفت خلق تا توانستند مکاید صحیحه و ناصحه در کار بستند تا بلکه بالاخره شیخ به مقام الهی نائل آمده و جملگی خلق از نقمت برهاند.

 

هله هش دار که در شهر دو سه طرارند * که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند

شیخ به واسطتت این معونت بالاخره به باغ قدرت همی در آمد. پس از دراز مدتی چون شیخ به یاران همی در رسید پاره ای نان سنگک و لخمه ای سوسیس و کالباس به آنها در افکند که این هم سهم شما عزیزان. مر مریدان برآشفتندی که آخر یا شیخ آن همه معونت و وعده و وعید و این همه پاداش تدبیر نباشد. شیخ مر مریدان را بگفت، خاطرم بود تا چون به باغ قدرت در آمدم هر چه فایدت و رانت و عایدی کلان به دست اندر آید مر مریدان را فراهم آورم و به تساوی و عدالت بین بزرگان تقسیم کنم که بزرگان نبشته اند

 

ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند * تا که هر چیست فراهم همه با هم بخوریم
بنوش و بناز و بپوش و بخور * ترا بهره اینست زین رهگذر

وگرنه
سیم و زر خویش از درمی تا بجوی * با دوست بخور گر نه بدشمن ماند

 

لیک چون به باغ همی اندر آمدم آقازداگان و سفارش شدگان و خاصه نیازمندان صله رحم هر چه فایدت و منفعت بود به مکیدت و رانت بربوده، هر چه سیب گلابی در دامنم داشتم از دست برفت.

 

بخوردند یکسر همه بار و برگ * جهان را همی آرزو کرد مرگ

کریم و رحیم و فریدون و غیر * دگر سهم باقی نمانَد به دیر

همه سهم ما دیگران هیچ باد * هر آنکس که ناراضی است نیست باد

ثبت ديدگاه




عنوان