خاطرات یک مستأجر
اثاث کشی در پسابرجام
۵:۲۴ ب٫ظ ۱۱-۰۵-۱۳۹۵
معیشت و ما ادرئک ما المعیشت؟!
سر سال بود و داشتیم مثل سالای خجستهی گذشته خودمونو واسه اثاثکشی آماده میکردیم. بالاخره تقدیر ما تا حالا اینطوری بوده که صابخونهها بیشتر از یکسال ما را تحمل نکنن و سرسال نرسیده عطامون رو به لقامون ببخشن! البته بندههای خدا هر یکی از دیگری شریفتر و خوبتر بودنا!، خیلیام برای موندمون ابراز علاقه میکردن مام که از خدامون بود بمونیم تا از عوارض و مصیبتای اثاثکشی در امون باشیم اما نمیفهمیدیم نزدیک سر سال چه اتفاقاتی میافتاد که بالکل ورق برمیگشت.
با اینکه نه خیلی اهل مهمونی دادن بودیم، نه تو حموم آواز میخوندیم، نه لنگهکفشامون جلو در واحد پخش بود، نه بچههامون تا نصف شب تو اتاق گلکوچیک بازی میکردن، نه بالا پشت بوم جوجهکباب میزدیم، نه شارژمونو دیر میدادیم، نه فرقون تو پارکینگ همساده میذاشتیم، نه آشغالامونو تو آسانسور جا میذاشتیم و… اما هر سال باید دنبال یه خونهی اجارهای دیگه میگشتیم. البته شاید بالارفتن نرخ تورم، کم شدن سود بانکی، نوسانات نرخ ارز و سکه، کم شدن قیمت نفت تو بازارای جهانی، تاخیر تو تحویل دادن مسکنای مهر به ملت، دونرخی شدن بنزین، بیشتر شدن واردات چوب بستنی و مشما فریزر از اروپا، قطع شدن یارانهی بعضیا و … دلیل این جابجاییای هر سالهی ما بود. بهرحال از قدیم ندیم گفتن: خود کرده را تدبیر نیست!
همونطور که مستاجرای عزیز میدونن حدود یه هفته قبل از موعد سرسال پروژهی جمع کردن کارتن و روزنامه باطله توسط پدر خونواده شروع میشه. خدارو شکر بنده تونستم تعداد قابل توجهی کارتن حمل موز، پفیلا، مای بیبی و چند دسته روزنامهی تاریخ مصرف گذشته از کنار پیادهروها و جوبها جمع کنم و از پس این مرحله بخوبی برآم. دیروز در حالی که مثل همیشه تو فکر اثاثکشی و بدبختیهاش بودم همزمون داشتم کارتون و روزنامهها رو از لحاظ کیفیت، ظرفیت و امنیت تست میکردم تا فاز بستهبندی رو شروع کنم. یهو چشمم افتاد به تیتر اول یکی از روزنامههای مربوط به سه سال پیش(که نمیخوام نامش فاش بشه!). تیتری که برعکس اون روزا که اصلاً نمیتونستم بفهمم یعنی چی!؟ الان بعد از گذشت سه سال کاملاً میتونستم معنا و مفهومش رو با وجودم لمس کنم. اون تیتر این بود:
رییس جمهور: ” هم باید چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ معیشت مردم”
یه نیگا به دور و برم انداختم و از شدت خنده رو زمین پهن شدم.
ثبت ديدگاه