چه تواناییهایی را که بیخود هدر دادهایم
تا وقتی نیمرو هست، قرمهسبزی چرا؟
۱۲:۲۳ ب٫ظ ۱۸-۰۳-۱۴۰۲
جدیداً جناب ظریف در یادداشتی که بیشتر شبیه نگارشات بانو فلورانس اسکاولشین است، مرقوم فرمودهاند که «برای پیشگیری از ترکمانچایها باید «انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم».
بعد از انتشار این یادداشت، فتحعلیشاه قاجار نیز یادداشتی بدین مضمون منتشر کرد:«بعد از وصول اخبار نگارشات ظریفالممالک، ما که تیر غیب خوردیم، لیکن شما ادامه دهید».
پس از کمی درنگ و تأمل روی این یادداشت، ناگهان انگار کسی با پسگردنی از خواب غفلت بیدارمان کند، فهمیدیم که جز درایت چیز دیگری در این یادداشت نیست. اصلاً اگر کسی به اندازه امکاناتش کار میکرد که این همه آشوب در دنیا نبود.
بعد دوباره نشستیم فکر کردیم و دیدیم ای دل غافل اگر در ایران هم هر کس به اندازه امکاناتش کار میکرد الان اوضاعمان این نبود، کمکمش ژاپنی میشدیم برای خودمان. حالا ژاپن نه، دیگر حداقل کرهجنوبی میشدیم. بعد آنوقت بهجای اینکه بنشینیم یانگوم کرهای ببینیم و برای دردهای یک نامسلمان اشک بریزیم، برای رنجهای بانو هن وطنی گریه میکردیم. در ادامه چند نمونه از این زیادهخواهیها را با هم مرور میکنیم.
موشک هایپرسونیک فتاح
اصلاً این موشک اسمش هم مشکل دارد. انگار که اسم یک بچه را گذاشته باشی امیرمایکل. این همه اسم ایرانی اصیل، چرا هایپرسونیک؟ مثلاً هایپرفریدون چه چیزش کم بود؟ هم فارسی اصیل است هم خوشآوا. اصلاً شمشیر و درفش کاویانی و خنجر و توپ و نیزه چهشان بود که موشک ساختیم. همان سیمخاردارهای زمان جنگ را هم که بهزور از این و آن میگرفتیم کلی خرج روی دستمان گذاشت. نهایت ۴ کیلومتر نه، ۴۰ کیلومتر، اصلا ۴۰۰ کیلومتر زمین خاکی و کثیف و غیر حاصلخیز میدادیم. لازم هم نبود این همه پول برای ساخت موشک هدر بدهیم که مثلاً تا ۱۴۰۰ کیلومتر آنورتر برود و سرعتش ۱۵ ماخ باشد. اصلا کی تا ۱۴۰۰ کیلومتر رفته، کی برگشته؟ نهایتا هم آدم سوار هواپیما میشود میرود تا وینی، نیویورکی، تکلم و گفتمان میکند برمیگردد. هواپیما هم الی ماشاءالله بهمان دادهاند. من خودم چند عکس قدی و نیمقد با همهشان در منزل دارم.
فناوری هستهای
این فناوری هستهای از همان اولش هم درس سختی بود. مثلاً برویم اتم بشکافیم که چه بشود؟ هسته زردآلو چه کم از هسته اتم دارد؟ حالا هستههای زردآلویی که پدرهایتان کل تابستان زحمت کشیدهاند و زیر فرش و مبل قایم کردهاند را میکنید در جاروبرقی، آنوقت قفلی زدهاید روی هسته اتم که بشکافیدش؟ اصلا تا وقتی نفت و گاز هست، چرا هسته اتم بشکافیم و از آن برق دربیاوریم؟ نهایتاً نفت و گاز تمام شد امکاناتمان به هیزم که میرسد، هیزم میسوزانیم. اروپاییها (الهی قربانشان بروم) هم فهمیدند باید به اندازه امکاناتشان کار کنند. همین پارسال کلی هیزم و پشکل سوزاندند، ما جهانسومیها تازه دنبال شکافتن هسته اتم هستیم. حالا درست است ۶۸۰۰۰ نفرشان هم از دنیا رفتند که خب! لابد امکاناتشان همینقدر بوده است.
فناوری نانو
من نمیدانم چرا آنقدر شما گیر دادهاید دل و روده ذرات را بکشید بیرون؟ کمی به فکر طبیعت و محیط زیست باشید. با طبیعت، با دنیا مهربان باشید، گفتمان کنید. من خودم چهارماه پیش جوراب نانو از مترو خریدم سه تا ده هزار تومان، فروشنده تضمین داد اگر بو گرفت، عوض میکنم. به دوماه نکشید بوی سگ مرده ازش بلند شده بود. بردم که عوض کنم از در ورودی راهم ندادند و به عنوان سویه جدید کرونا یک ماه قرنطینهام کردند. الان میگویند ایران ششمین کشور در فناوری نانو هست. حالا شما ببینید وضعیت جورابهای کشورهای دهم، یازدهم چگونه است؟
اگر به جای اینکه آنقدر بودجه بریزید برای تولید جوراب ضد بو، به قدر امکاناتتان کار میکردید و پول را به مادربزرگ من میدادید جوراب برایتان میبافت، یکبار هم لازم نبود آن را بشویید.
خلاصه! سعی کنید همیشه به قدر امکاناتتان کار و آرزو کنید. اصلا تا وقتی ترکمانچای هست، آزادی خرمشهر چرا؟ تا غرب ایران هست، جنگ هشت ساله چرا؟ تا وقتی تهران هست، مرصاد چرا؟ تا وقتی دکتر بنگلادشی هست، دکتر ایرانی چرا؟ تا وقتی ربع پهلوی هست، امام خمینی چرا؟ در نهایت هم، تا وقتی برجام هست، صنعت هستهای چرا؟
ثبت ديدگاه