مصرف بیرویه گاز توی پوست شهر
آخه شترهای توی تابلوهام چی میشن؟!
۱۲:۲۲ ب٫ظ ۲۲-۱۰-۱۴۰۱
بینندگان محترم برنامه «توی پوست شهر» سلام. بعد از اینکه گاز بیش از ۶۰۰۰ ویلای خالی استان مازندران بهدلیل بدمصرفی قطع شد، تعدادی از صاحبان ویلاها با ما تماس گرفتن و تقاضاکردن تا با حضور در برنامه، حرفهاشون رو به گوش مسئولان برسونن. امروز در خدمت یکی از ویلادارها هستیم.
– آقای مرواریدنشان، سلام. برای شروع اجازه بدین از شما بپرسم که چرا اصرار داشتین برنامه توی ویلای شما اجرا بشه؟
+ من هم سلام عرض میکنم. چون استودیو سرده؛ میچاییدم.
– حق با شماست! تیشرتهای این دوره و زمونه فقط قیافه دارن! زورشون حتی به سرمای استودیو هم نمیرسه!
+ البته دلیل دیگهش اینه که من برای دفاع از خودم، باید ویلام رو به بینندگان نشون میدادم.
– گویا گازتون هم وصل شده.
+ آره، ازم تعهد گرفتن و وصلش کردن.
– چه تعهدی؟
+ تعهد نگو آقا، بگو منقل کباب اعصاب! ازم تعهد گرفتن دیگه توی اون ۲۹ روز از ماه که توی ویلام نیستم، شومینهها رو روشن نذارم! مسئولان تا کجا میخوان باعث تنش ما بشن آخه؟!
– این که کار معقولیه! چرا باید باعث تنش شما بشه؟!
+ شما یه نگاه به دیوارهای ویلای من بندازین. چی میبینین؟
– اجازه بدین… با تقریب خوبی، هر سه وجب، یه تابلوی شتر نصبه. ولی این تابلوها چه ربطی به بدمصرفیتون داره؟!
+ ای آقا! شما چرا دقت نمیکنین؟!
– والّا هرچی دقت میکنم، فقط شتر میبینم!
+ شما به چشمهای تیلهای این شترهای توی تابلوها نگاه کنین! زندهن! صدای نفسهاشون رو میشنوم! اگه شومینهها رو خاموش کنم و برم، شترهام از سرما یخ نمیزنن؟! من چطوری ۲۹ روز از ماه رو با این اضطراب سپری کنم؟!
– خدا نَکُشدتون! چه شوخطبعین شما!
+ شوخی چیه آقا؟! تازه فقط این نیست که! اگه من گرمکُنِ استخر و شومینهها رو خاموش کنم، گیریم یه گله پنگوئن در غیاب من از این حوالی گذر کردن و فضای سرد و آب یخ استخر ویلام رو پسندیدن، بعد همینجا ساکن شدن. اونوقت همین مسئولان محترم، زبون پنگوئن سرشون میشه که بیان ویلای من رو پس بگیرن؟! هان؟! فشارم زد بالا از حرص! بذار من…
– اِ… آقای مرواریدنشان! اون شَ شَ شمشیر نقره رو چرا برداشتین؟! اِ… آاااااخ!
ثبت ديدگاه