مروری بر ۵ مهر ۱۳۶۰
آن نَفَهم رفت، جهش کردیم!
۱۱:۰۰ ب٫ظ ۰۵-۰۷-۱۴۰۳
او نمیفهمید! بحرانیترین مسئله کشور را بدجوری نمیفهمید! عملکردش در جایگاه ریاستجمهوری و فرماندهی کُلّقوا دقیقاً مانند عملکردِ «سمندون» در جایگاه ریاست دانشگاه استنفورد بود! «بنیصدر» را میگویم. البته بچههای محلهمان چیز دیگری صدایش میکنند؛ حرف «د» را از نامش حذف میکنند و «خ» را هم بهجای «ص» میگذارند.
بنیصدر میفهمید که فقط یک گروهِ نفهم میتوانند یارانِ موافقِ یک فرمانده نفهم باشند و کارها را بر وِفق مرادش پیش ببرند. بنابراین چون میفهمید که مسائل نظامی را نمیفهمد، مدیریت جنگ را به افرادی سپرده بود که بتواند بهراحتی در کنارشان نفهمد! انصافاً هم مشاورانش امتیازهای چشمگیری در نفهمی داشتند؛ مثلاً معتقد بودند که زمین را به دشمن بدهیم برود تا از آنها زمان بگیریم و بعدش در آن زمانی که گرفتهایم، حسابی آماده شویم تا بتوانیم بزنیم دَهنمَهن دشمن را اوخ کنیم!
بنیصدر معتقد بود از آنجاییکه «بقالیِ سرِ کوچه کیشمیش داره» پس: ارتش و سپاه نباید در جنگیدن باهم وفاق کنند؛ فحش گذاشتهام وسط اگر به راهبردهای جنگیِ قدیمی و کلاسیک پایبند نباشید؛ من خوب میکنم با رَجویاینها وفاق میکنم؛ اگر ارتش به سپاه اسلحه بدهد، در دهانش سیانورِ فلفلی میریزم؛ نیروهای مردمی اصلاً نمیفهمند جنگیدن یعنی چه و راه عاقلانه سازشِ سیاسی و توافق با صدام است!
سرانجام وقتی نمایندگان مجلس دیدند که با تدبیرِ این گروهِ نَفَهم؛ دَهنمَهن خودمان از هشت جهت شکافته و شهر صنعتی آبادان هم که چشموچراغ آن منطقه بود، تقریباً از همهجهت محاصره شدهاست، با ۱۷۷ رأی اعلان کردند که «فوراً به یک رئیسجمهورِ فهیم نیازمندیم!». فردایش هم اعلام شد که «فرمانده کُلّقوا، خمینی روح خدا».
فرماندهجانِ کُلّقوا فرمودند که «حصر آبادان باید شکسته بشود». کُلّقوایِ فرماندهجان (ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای ژاندارمری) هم در وفاقی بینظیر، ابتدا بهمقدار لازم بهسمتِ راهبردِ «بدهیم برود!» لِنگولَگد وِل کردند، سپس راهِ «تبص» (توافق با صدام) را بهسمتِ مستراح، کج کردند و سرانجام در مدت ۴۲ ساعت (پنجم تا هفتم مهر سال ۱۳۶۰) حصر آبادان را از همهجهت، از هر جهت هم به شش روش سامورایی، خُردوخاکشیر کردند؛ اصلاً قیامت!
پس از عملیات شکست حصر آبادان (ثامنالائمه)، فرماندهان جنگ دیدند که یکجهان فرصتِ پیروزی در پیوستگیِ ارتش و سپاه و نیروهای مردمی وجود دارد که آن نَفَهم نمیگذاشت آشکار شود! بدینترتیب آن نَفَهم رفت و از پنجم مهر ۱۳۶۰ جبهههای ایران شروع به جهش کرد.
ثبت ديدگاه