مشت و مال
این مالیات‌ها را کی داده کی گرفته

ده خانه بیست ویلا، بس لاکچری گرفته
ماشین میلیاردی دو تا یکی گرفته
گفتم نمی‌هراسی از مالیات؟ گفتا:
«این مالیات‌ها را کی داده کی گرفته؟!»

ابوالقاسم سیفی

.

یک کلبه‌ی درویشیِ صد میلیاردی
یک دانه لگن، «بی‌ام‌و» عین «آردی»!
“موجودی دخل” و “خرج” نامیزان است
ما را چه به مالیات؟ گیر آوردی؟!

طاهره ابراهیم نژاد

.

پیچاندیشان همیشه‌ با دوز و کلک
این دفعه ولی خفن کشیدند سرک
یا بند حساب بانکی‌ات را شل کن
یا آنکه نجستی و به دستی ملخک

طاهره ابراهیم نژاد

.

در جیب خود دارد فقط سوییچ و ریموت
کارت طلایی می‌کشد در بانک بیروت
سر خم نموده تا کمر توی اداره
شاید کند کم مالیاتش را ز مینوت

مینوت: پیش‌نویس نامه اداری

ابراهیم صفایی

.

می‌کنیم از هر قبیلی واردات
می‌شود پسته به جایش صادرات
چون معافیم عمدتا از دادنش
باید از خارج بیاید مالیات

مهنا صادقی

.

این کاخ که ویرانه‌ی خالی شده‌است
بی عشق تو پیمانه‌ی خالی شده‌است
گفتند که مالیات باید بدهم
زیرا دل من خانه‌ی خالی شده‌است!

مهدی احمدلو

.

ده خانه‌ی خالی و یک بی‌ام‌دبلیو
غیر از طلاهایی که دارم کنج پَستو
گفتم که کم کن مالیاتم را که گفتا:
“این سنگ پای اصل قزوین است یا رو؟”

محمدعلی کمالی مقدم

ثبت ديدگاه




عنوان