جهان های موازی قرن جدید
جای استیون هاوکینگ فقید سبز
۹:۴۶ ب٫ظ ۰۵-۰۹-۱۴۰۱
خداوند استیون هاوکینگ خلد آشیان را بیامرزد. البته آن مرحوم مغفور گرچه اعتقادی بر وجود خدا نداشت و معتقد بود کلیهی حوادث عالم بر اساس اصل تصادف است، اما ما امیدوارم که این جنت مکان در لحظهی آخر عمرش بر اثر یک تصادف در عالم مکان و زمان شهادتین را گفته باشد و با فرمول تبدیل کلیهی سیئات به حسنات درجات برین را دو پله یکی طی کرده باشد، انشالله.
آن مرد بزرگ تئوری همهچیز با آن صدای کامپیوتری و آن بدن نحیف روی ویلچر جایش حسابی این روزها خالی است. جا داشت اگر زنده بود دکتر طهرانچی برای بازگشایی یک دانشکدهی فیزیک در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوبغربی به بالا دعوتش میکرد تا هم برایمان سخنرانی کند هم یک دوره مطالعاتی برای اثبات نظریاتش بگذارند.
حوادث اخیر، دوران مطالعاتی خوبی برای این فیزیکدان بزرگ بود تا بتواند با مطالعهی مغز براندازان به اثبات نظریهی جهانها موازی و نظریهی ریسمان و تسمهتایم بپردازد.
همانطور که کسوف سال ۱۹۱۹ مهرتاییدی بر نسبیت عام انیشتین فقید بود، خسوف ۱۴۰۱ هم مهر تاییدی بر اثبات نظریههای آن عزیز سفرکرده هاوکینگ فقید است.
به طور مثال پرفسور هاوکینگ میتوانست سیتی اسکن مغزی براندازنی را مورد بررسی قرار دهد که با پرومکس چهارده از اغتشاشات فیلم میگیرند و با inshot کنار عکس کودک پاکستانی ده سال پیش میچسبانند و با مک بوک پرو ۲۰۲۱ با اشک و آه و فغان برای مردم مظلوم و تهیدست فلانجستان استوری میکنند. آیا این برای اثبات نظریه ی ریسمان و تسمهتایم کافی نیست؟
یا میتوانست به مطالعهی DNA افردای بپردازد که همزمان که حرف از آزادی زنان میزنند لباس زیر آنان را به حالت هلیکوپتری میچرخانند و فتحالفتوحشان را جشن میگیرند. چه اثباتی بالاتر از این برای جهانهای موازی؟
یا همزمان رجویونی را مورد مطالعه قرار دهد که در عین خواستن زندگی برای زنان، رحمشان را نیز به باد فنا میدهند، البته برای این یکدفقره نیاز به سفر به آلبانی بود که به علت عدم تاسیس دانشگاه آزاد واحد آلبانی شمال چنین امری محال به نظر میرسد.
ولی من مطمئنم برای تعدادی از موجرهای املاک و مستغلات بالاخانه که برای تحقق شعار زن_زندگی_آزادی، مرد_میهن_آبادی از کائنات خواستار باخت ایران مقابل روباه پیر و عمو سام هستند، قطعا پرفسور به شخصه نظریهای جداگانه تحت عنوان خودغرب پارگی میداد و با گفتن جملهی اینجا دیگه جای موندن نیست به صورت اتانازی به زندگی خود پایان میداد. شاید اگر چرچیل نیز در قید حیات بود با دیدن این صحنهها، با تقدیم کل بریتانیای کبیر به رضاخان، خود را نیز به هیتلر تقدیم میکرد.
ولی افسوس و صد افسوس که این دانشمند فقید زودتر از آنچه فکرش را میکردیم چشم از جهان فروبست و ما را با نظریههایش تنها گذاشت.
ثبت ديدگاه