خاطرات اربعین
۴:۰۰ ب٫ظ ۰۸-۰۶-۱۴۰۳
دویدم و دویدم به اربعین رسیدم
از همه جام بیرون زد ذوق و شوق و امیدم
توی نجف تو حرم کنار شاه کرم
به سمت کرب و بلا حماسه آفریدم
غذا و آب فراوان از زمین و آسمون
شربت و دوغ و میوه از هر کدوم چشیدم
راستش نه که چشیدم یه خورده بیشتر، یکم
از هر چیزی هف هشت بار، فکر نکنید ترکیدم
هوا به قدری گرم بود آسفالت جاده نرم بود
با اینکه کفش داشتم ولی هی میپریدم
از اون عمود اول تا نزدیکای حرم
خدا فقط میدونه چه سختیها کشیدم:
باد شدید کولر سر و صدای زائر
کبابای زورکی چه چیزا که ندیدم
خیلی سخته تو ماشین همش باید بشینی
نفهمیدم چطور شد به کربلا رسیدم
من بودم و یه جاده، یه عالمه پیاده
خیلی گرون بود ولی حالشونو خریدم
۱۴۰۰ عمود چه راه باحالی بود
خلاصه یک ساعته به کربلا رسیدم
خدا قبولش کنه این اربعین منه
سخته ولی قبوله، منم با این عقیدم
ثبت ديدگاه