کاریکلماتور
خط نستعلیق

زمین خوردم گفتم از من دستگیری کنید. به عنوان زمین‌خوار دستگیرم کردند.

برخی جمع‌ها هستند که کلیه‌شان از کلیه‌شان باارزش‌تر است.

در بازی‌های خانوادگی، خواهرشوهرم نفر اول زبان‌بازی است.

گوشت گران بود؛ حسرت خوردم.

طرف پول می‌گرفت که حرف مفت بزند.

خط‌چشم بعضی‌ها نستعلیق است.

خواستم کفشم را برق بیندازم؛ برق قطع بود.

برخی‌ها با تل هم حق هستند.

هوایی شدم موز بخورم؛ قیمت موز هوایی‌تر بود. سیبِ زمینی خوردم.

من برایش چشم گذاشتم؛ اما او پاچه دوست داشت.

ثبت ديدگاه