فال ویژه روز مهندس
دوش دیدم که مهندس…

گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد

اُه اُه! گره افتاده تو کارت ناجور! آها تو اصلاً کار نداری، ببخشید.
رشته‌ت هم که مهندسی هوافضاست. مهندسای رو زمین کار ندارن، بعد تو رفتی مهندس هوا شدی؟ ول کن این مدرک رو! پرایدت رو بردار برو اسنپی، تاکسی تلفنی‌ای استخدام شو. حالا خواستی مهندسم باشی، طوری نیست؛ اسنپ باش، مهندسی هم در کنارش ادامه بده.
پیشنهادو حال کردی؟ عمراً به ذهن هیچ مهندسی نمی‌رسید!

 

مهندس فلکی راه دیر شش جهتی
چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک

پس چی شد مهندس جان؟ تو که «یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت» بودی! هرچی راه بوده زدی ترکوندی که! نکنه پرایدت رو فروختی قسطای عقب مونده رو بدی؟ بابا من که گفته بودم نفروشش، همین اسنپ رو ادامه بده در کنارش مهندسم باش.
حالا عیب نداره، غصه نخور. بیا این فالا رو بگیر ببر اونور چهارراه بفروش. دیدی هنوزم راهی هست؟

 

طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منش مهندس شد

به‌به! خانم مهندس! از این طرفا؟ شما که به فال اعتقاد نداشتی؟! بی‌کاری فشار آورده گویا.
یادته موقع انتخاب رشته، چقدر گفتم این مهندسی برا مردا هم شغل نداره، چه برسه به خانوم‌ها؟ بعد تو بهم گفتی: «من اصلاً به فال اعتقاد ندارم!» حالا دیدی؟
الان این خانم یارمنش، هم‌کلاسی دبیرستانت رو ببین. یه آرایشگاه زده، یه ابرو صاف می‌کنه، ده برابر توی مهندسم درآمدشه!
واقعا که!

 

سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق
چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست

ای صاحب فال! مهندس ساختمان شدی؟!
بهت نگفتم اسنپت رو بخر بیخیال شو! حالا که مهندس ساختمان شدی و چاره ای نیست اگه میخوای خونه بسازی یادت باشه عقل مردم به چشمشونه، پاشو برو شمال تهران خونه بساز یه چی گیرت بیاد! اون همه مسکن مهر ساختی چی شد؟ تهش بهش گفتن مزخرف و قوطی کبریت! راستی از مسکن اجتماعی چه خبر مهندس؟!

ثبت ديدگاه




عنوان