زیارت مقبول

سلام خدا، دارم میام مهمونی
دستِ خالی، ساده و آسمونی
فقط یه کیف‌دستی دارم رو دوشم
با یه قطار آرزوی جوونی
البته چن تا چمدونِ خالی
تو قسمت باره خودت می‌دونی
سه هفته پشت هم تو بازار بودم
قبل سفر با این همه گرونی
جنسای چینی خریدم این هوا
سوغاتی مکه شده پنهونی
سفارش بنر دادم هف هش تا
یه گاو نر هم واسه‌ی قربونی
سالن گرفتم وسط اسپیناس
البته پالاسه اینم نشونی
میوه سفارش دادم استوایی
از سر کوچه از حاجی ارزونی
غذای روتینم سفارش دادم
کباب بره و کمی بریونی
مخلفاتم که نگم واستون
پاستا سالاد و کیک زعفرونی
لباس سالنم ست با موهام
ترکیب نسکافه‌ای و زیتونی
سالن آرایشمم ردیفه
یه خلیجی‌کارِ صدِ ایرونی
بریز بپاش اونچنونی کردم
نگن عجب حاج خانم داغونی
ببخش اگه کم و کسری گذاشتم
بعداً نگی برا کمش مدیونی
من صدمو اینجا گذاشتم میام
تا تو فقط برای من بمونی
طواف و استغاثه و اشکمو
استوری میرم با یه قصه‌خونی
استوریام دینیه نه سیاسی
بگم غزه می‌برنم تو گونی
تو گیس کشون نفس من با شیطون
خودت بیا بکن پا در میونی
غلط‌های زیادی خیلی دارم
حاجی‌‌ شدم، می‌کنی لاپوشونی؟

ثبت ديدگاه




عنوان