تعریف احترام به سبک لوتی
سلطان غم، مادر

راه راه: جونم بگه واستون، ما از بچگی خاطر ننه، آقامونو خیلی میخواستیم. البت عمر آقامون زیاد به دنیا نبود، ما هنوز تاتی تاتی میکردیم که آقامون عمرشو داد به شوما. ولی ازون ببعد شدیم مخلص و چاکرِ دربست ننه. بی اِیزه ننه آب نمیخوردیم. الکی که نیست، با مرام از شیره جونش، شیر ریخته تو حلقمون. مثه بر و بچ سوسول این دوره زمونه نبودیم که اندازه یه جو معرفت تو وجودشون پیدا نمیشه.
تو کَتمون نمیرفت این حرفا که بچه جلو ننه آقاش نباس پاشو دراز کنه، خو لاکردار اینم شد مرام. اون زمانا ننه ما که از در میومد تو ما درازکش بودیم جلوش،یعنی که ننه کرتیم،خاک پاتیم.
انقد که دوست داشتیم صدا ننه رو بشنفمیم با صدای عباس قادری و جمال وفایی حال نمیکردیم. واس خاطر همین از صبح خروس خون تا لنگ ظهر که یکسره می‌گفت: حشمت، ننه پاشو دو تا نون بگیر،گوش میسپردیم به صداش.

اصغر آواکس گفته بود: کوچه محل گَز کردن واسه سلومتی، مثه بتادینه واسه زخم چاقوی زنجان. واس خاطر همین به ننه میگفتیم بره نونو خودش بستونه که عمرشم درازتر بشه و این چاکر بی وجود، چار صباح بیشتر از وجودش حظ ببره. تو آفتاب سوزون ظهر راهیش میکردیم تو محل فِر بخوره واس خرید باقالی و بادنجون، چون از اصغر آواکس شنفته بودیم، خورشید، اونم سر ظهرش واسه پر و پای ادمیزاد شفاست.
(این اصغر جغله هم چه چیزا که نمیدونه ناکس).

انقد که خاطرخواه ننه بودیم، سفارش دادیم رو بازومون یه قلب بکشن و یه تیر ازش رد کنن، زیرشم با خط خوش خالکوبی کردیم «سلطان غم، مادر». می‌خوام بگم چه‌کارا که ما واسه ننه‌مون نکرده بودیم.
حضرت عباسی خدمتی که ما به ننه کردیم زبونزد هم ولایتی ها بود. یه چشمه‌اش اون روزی بود که ننه اومد لب بوم و با بغض گلو گفت:حشمت، این کفترات که میان لب بوم و هوهو میکنن من بند دلم پاره میشه.
مارو بگی، این جیگر بد مصب شرحه شرحه شد،گفتیم حشمت سیبیل، مرد نیستی بند دل ننه رو پاره کردی. دل بی صاحابمونو مچاله کردیم، همه کفترارو اوردیم تو خونه، گفتیم ننه دیگه صداشو از پر بوم نشنفی بند دلت پاره شه‌ها. اوردیمشون تو اتاق که جلوی چشمت هوهوشونو بشنفی.

مخلص کلوم اینکه ما واس خاطر ناموسمون که ننه بود،کم نذاشتیم. ایزه ندادیم آب تو دلش تکون بخوره.
اوضاع این بچه مچه هایی که این دوره زمونه احترام محترام یادشون نمیاد خیلی خیطه جون داداش. این چهار خط خاطره رو گفتیم بنویسیم، بلکم عبرت بگیرین و راه و رسم ننه داری رو از ما یاد بگیرین.

زت زیاد

ثبت ديدگاه




عنوان