به یاد فرار تاریخی رضاشاه ‌کبیر
فرار رو به جلو

راه راه:

درحالی که بخش اعظمی از دنیا مشغول جنگ جهانی دوم بودند، ایران یک گوشه نشسته و چیپس سرکه نمکی- ماست موسیرش را می‌خورد.

البته رضا شاه یواشکی تمایلاتی به وجنات هیتلر داشت که از چشم متفقین، خصوصا انگلستان دور نمانده بود. انگلیس برای چزاندن رضا شاه در اقدامی تعجب انگیزناک، دست دوستی به سمت شوروی دراز کرد تا رضا شاه بفهمد که او هم دوست جدید پیدا کرده.
انگلیس برای رساندن مهمات به شوروی به راه‌آهن ایران نیاز داشت، لذا قضیه چیپس و ماست موسیر، بالکل منتفی شد. یعنی دستاورد به این توپی که رضا شاه برای خودش سرهم کرده بود به کار آمده و از آکبندی درآمد.

آن موقع هم هوا، هوای جنگ بود. مذاکره و اینجور کارها نمی چسبید. بنابراین متفقین علی الحساب به ایران حمله کرده و تا خود تهران پیش آمدند تا ببینند بعدش چه می‌شود.
ارتش ایران-مایه فخر و مباهات رضا شاه- شوکه و طی چند ساعت متلاشی شد.
رضا شاه که از شرایط سلطنت، فقط ارتشش را داشت، با دیدن این حجم از مقاومت تسمه تایم پاره کرد و از ترس نیروهای روس و انگلیس که نزدیک تهران شده بودند، متن استعفای خود را تقدیم و به سمت اصفهان حرکت کرد.
ارتش با آن همه دک و پز و پول توجیبی، حتی نتوانست چند ساعتی نیروهای روس و انگلیس را لب مرز معطل کند تا رضا شاه با فراق بال از تخت و تاج خداحافظی کرده و برای راه کمی ماست موسیر و چیپس سرکه نمکی بردارد. یعنی رضا شاه تاخود اصفهان شکم خالی رفت.

نقشه اینطوری بود که اولش رضا شاه به هند برود ولی خیلی شیک و مجلسی با دستان پرمهر بریتانیا سر از آفریقای جنوبی دراورد.
با دقت در متن بالا درمیابیم که رضا شاه از ایران فرار نکرد بلکه ایران را ترک کرد.

ثبت ديدگاه




عنوان