درباره اظهارات یکی از متهمان اقتصادی
نیمه پر متهم کلان

معمولا در اتفاقات روزمره گاهی اوقات حوادثی پیش می‌آید که با توجه به آنها تصورات ما از وضعیت خود و جامعه به قبل و بعد از این جریان قابل تقسیم است. مثلا ما تا قبل از این فکر میکردیم اگر نه مجبور باشیم کرایه خانه بدهیم، نه پول پوشک بچه، نه بخواهیم غذایی بخوریم، نه گذرمان به مطب پزشکان دلسوز بیافتد نه شهریه دانشگاه بچه‌ها، نه بانو بخواهد گذرمان را به بازار بیاندازد، نه بخواهیم پراید بخریم و نه خیلی نه‌های دیگر؛ اگر به همین منوال بگذرد حدود نود- نود و پنج، صد سالگی می توانیم سرجمع چیزی حدود یک میلیارد تومان آورده داشته باشیم. ما به همین اباطیل سرمان گرم بود تا این که دادگاه یکی از مفسدین محترم(!) کشور را دیدیم که در جواب قاضی که به او میگوید تو با این دزدی ۸۰ میلیاردی متهم کلان هستی می گوید من متهم کلان نیستم و مفسد محترم اصلا زیر بار نمی رود!

بعد از این قضیه ما دچار یأس فلسفی خاصی شده بودیم که آخر چگونه است که یک چنین کسی با این همه سرمایه خودش را مثل ما متهم ناچیز میداند و حال آنکه اگر ما خودمان، خانواده‌مان، کلیه فامیل‌های وابسته و غیر وابسته و حتی تمامی اینهایی که روزانه در مسیر رفت و آمد و توی تلویزیون می‌بینیم، با شرایط فوق که گفتم تلاش کنیم در نهایت در آن ایستگاه ۱۰۰سالگی زندگی چیزی حدودی ۲۰-۱۰ میلیارد تومان پس انداز داشته باشیم.

در همین سرگشتگی بودیم تا این که یک کارشناس آگاه به مسائل جاری ما را از این بحران و یأس فلسفی بدرآورد و فرمود نه جانم این عزیز نوردیده و متهم نورسیده، نه تنها متهم کلان است که هست، بلکه خود هم قبول دارد اما این خودمتهم‌کلان‌نبینی وی، ریشه در ذات احترام به بزرگترنهاد او دارد! و باید نیمه پر لیوان را دید.

ما که هر چه نگاه کردیم نیمه پر لیوان یا البته در این مقیاس نیمه پر دریاچه ارومیه هم به چشم‌مان نیامد تا خود کارشناس گفت: این عزیز چون با بزرگان نشست و برخاست میکند، آنگاه که ما مردم را می‌بیند میگوید که متهم کلانم و چون وزرا و مسئولان را می‌بیند که ده بیست برابر وی اندوخته دارند خود را در برابر ایشان خرد و ناچیز می‌بیند پس شک و یأس به دل راه ندهید که از باب احترام به ایشان و رعایت موی سپیدی است و گرنه ایشان هم جزو متهمین کلان است!

ثبت ديدگاه




عنوان