هیئت دولت

هرچند صبح دولت بنده دمیده
از هیئتِ دولت به من هیئت رسیده

دولت به دست دوستان کاردان! است
دیگر گذشته کارشان از طرح و ایده

تصمیم می‌گیرند یارانم برایم
چون قدرت تصمیم من در گل تپیده

تنها پس از زورِ فراوان می‌دهم قورت
هر لقمه‌ای را دوستی بهرم جویده

باشد سیاست‌هایِ بنده این‌چنین که:
هرکس که تصمیمی بگیرد بنده بی دِ_

_رنگ امر او را می‌کنم با جان اجابت
دستِ خودم را می‌گذارم رویِ دیده

با جمعی از فرزندهایِ بچه‌هایم
من عازم بازارم و کارم خریده

در دولتم دارای کلی امتیاز است
دوشیزه‌ای غیرمسلمان، نام: شیده

اویی که اوج امتیازاتش در این است:
هفده بهار از روزگارِ خویش دیده

او که به چشم خواهری بسیار خوب است!
دارد بیاناتِ سیاسی ورپریده

هرکس که منفور وطن بوده به نحوی
باشد برای بنده مثلِ نور دیده

مسئولیت بخشم به هرکس که همیشه
از تپه‌ای بر تپه‌ی دیگر پریده

بر تپه‌هایی که گذر کرده‌ست قبلا
نقشی ز ننگ و نکبت و خفت کشیده

ایراد از کابینه‌ی خوبم نگیرید
یارِ ظریفم بهر من کابینه چیده

شاعر، مخور غم می‌رود شب رو به پایان
گردد نمایان طلعتِ پاکِ سپیده

ثبت ديدگاه




عنوان