انشا با موضوع آرزو
چرا کله بچهها مثل هم نیست؟
۱۰:۰۲ ق٫ظ ۲۵-۱۱-۱۴۰۳
موضوع انشا: آرزوی خود را بنویسید.
به نام خدا
در خانهی ما فقط یکدانه بچه است که آن هم ما هستیم.
ما خیلی دوست داریم خواهر و برادری داشته باشیم که با هم بزنیم روی سر و کلّه همدیگر؛ امّا چون مادر و پدرمان بچهای نمیآورند، ما مجبور هستیم روی سر و کلّهی خودمان و اسباب بازیهایمان بزنیم؛ حتی یک دفعه که مادرمان ما را دید که داریم روی سر خودمان میزنیم به خودش گفت: وا نگا بچهام خل شده. داره میزنه توی سر خودش.
البته ما نمیدانیم زدن روی سر و کلّه یعنی چه؟ و این حرف را از شمسی خانم که همسایهمان است و ۵ تا بچه دارد شنیدهایم که داشت به مادرمان میگفت بچههایش روی سر و کلّه همدیگر میزنند.
البته این سوال من است که دلیل اینکه کلّهی یکی از بچههایش مثل کّلهی بچههای دیگرش نیست، این است که خواهر و برادرهایش روی سر و کّلهی او زدهاند؟
ما نمیدانیم چرا مادر و پدرمان دوباره بچه به دنیا نمیآورند؛ چون بچهدار شدن خیلی خوب است.
مثلا موقعی که ما به دنیا آمدیم به آنها یک عالمه پول و کادو دادند.
حتی مادرمان میگوید رئیس پدرمان وقتی میدیده پدرمان هی مرخصی میگیرد و مادرمان را میبرد بیمارستان، خیلی خوشحال میشده و حتی به پدرمان آفرین و مرحبا میگفته.
و باز هم حتی وقتی ما به دنیا آمدیم به او یک مرخصی طولانی داده است و آنقدر مرخصیاش طولانی بوده است که تا همین چند روز پیش سرکار نمیرفت امّا از دیروز تا حالا به سرکار جدیدی میرود.
کاش همهی رئیسها مثل رئیس پدرمان بودند تا همه بچههای زیادی بیاورند و ما بچهها خواهر برادرهای زیادی داشته باشیم تا مجبور نباشیم روی سر و کلّهی خودمان و اسباب بازیهایمان بزنیم تا هم آنها هم خراب نشوند و هم ما سردرد نگیریم.
این بود انشای ما.
ثبت ديدگاه